کار من آمد به جان از یار دور
نیست جان دادن چنان ازکار دور
ای که گویی چونی از غم چون بود
تن ز جان تنها دل ازدلدار دور
گر بنالم ور بگریم دور نیست
شوق غالب موعد دیدار دور
خاص ناید راست با سودای عام
فکر خانه باشد از بازار دور
گر هزار آزار ازان بدخو رسد
طبع عاشق باشد از آزار دور
هرکه آن رخسار نیکو دید گفت
یارب از چشم بدانش دار دور
محمل جامی به منزل چون رسد
توشه اندک بادیه بسیار دور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صحبتی ز آویزش اغیار دور
راحتی ز آمیزش تیمار دور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.