نه در کوه این صدا از تیشهٔ فرهاد میخیزد
ز سنگ و آهن از درد دلش فریاد میخیزد
خیال عارض و بالای تو تا بستهام با خود
ز باغ خاطرم گل میدمد شمشاد میخیزد
به گلگشت چمن چون مینشینی بر سر سبزه
به تعظیم قدت سرو از زمین آزاد میخیزد
ز تو نالم نه زان غمزه چو خونم بیگنه ریزد
هلاک صید نی از خنجر از صیاد میخیزد
مجو افسانه درد از دلی کز غم نشد رخنه
نفیر چغد کی از خانه آباد میخیزد
چو میآید ز تیغت بر اسیری زخم بیرحمی
ز جان هر اسیر آواز رحمت باد میخیزد
غزل را از غم عشق بتان ده چاشنی جامی
سرود دردناک از سینه ناشاد میخیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زرخسار تو رنگ از گلشن ایجاد می خیزد
زرفتار تو از آب روان فریاد می خیزد
به هر گلشن که با آن قد رعنا جلوه گر گردی
به تعظیم تو سرو از جای خود آزاد می خیزد
ز آب آیینه روشن پذیرد زنگ و شیرین را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.