زرخسار تو رنگ از گلشن ایجاد می خیزد
زرفتار تو از آب روان فریاد می خیزد
به هر گلشن که با آن قد رعنا جلوه گر گردی
به تعظیم تو سرو از جای خود آزاد می خیزد
ز آب آیینه روشن پذیرد زنگ و شیرین را
زدل زنگار از تردستی فرهاد می خیزد
کجا خون می تواند شست رنگ از غنچه پیکان؟
به می کی گرد کلفت از دل تا شاد می خیزد؟
اگر چون کاسه خالی نیستند از مغز این سرها
چرا انگشت بر هر لب زنی فریاد می خیزد؟
کند از علم رسمی پاک، دل را ساده لوحیها
به صیقل جوهر از آیینه فولاد می خیزد
چرا صائب به هم دارند غیرت کشتگان او؟
رقم یکدست اگر از خامه فولاد می خیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت است و به وصف ویژگیهای فردی میپردازد که با حضورش در طبیعت، زیبایی را ثبت میکند. شاعر به طور خاص از حالتهای مختلف طبیعی و موجودات زنده استفاده میکند تا نشان دهد چگونه رفتار و شخصیت این فرد سبب تحریک زیبایی در محیط اطرافش میشود. به طور کلی، غزل به تأثیرگذاری فردی بر طبیعت و جذابیتهای آن و همچنین به ارتباط میان انسان و زیباییهای طبیعی اشاره دارد. شاعر به نازکیها و ظرافتهای عشق و زیبایی نیز اشاره میکند و به تضاد میان علم رسمی و دلساده اشاره مینماید.
هوش مصنوعی: رنگ چهرهی زیبای تو از باغی سرشار از گلها سرچشمه میگیرد و رفتار تو همچون جویهای روان، صداهایی را به گوش میرساند.
هوش مصنوعی: هر کجا که تو با زیبایی خود حاضر شوی، سروهای بلند نیز برای احترام تو از جا بلند میشوند.
هوش مصنوعی: آب آیینهوار، جلای خود را از زنگ و لکه میگیرد و فرهاد با مهارت و هنرمندیاش از دل خدایان عشق و شیرینی را بیرون میآورد.
هوش مصنوعی: خون نمیتواند رنگ غنچهی پیکان را بشوید. اما وقتی دل شاد باشد و از می پر شود، آن شادی به خوبی در جهان میدرخشد.
هوش مصنوعی: اگر این سرها از فکر و دانش خالی هستند، پس چرا هرکسی دستش را بر لب خود میگذارد و فریاد اعتراض میکند؟
هوش مصنوعی: علم رسمی میتواند دلها را از سادگی دور کند، اما گاهی اوقات نادانیها و سادگیهای درون ذهن، با همان تمیزی که آیینه فولاد را صیقل میدهد، جلوه میکنند.
هوش مصنوعی: چرا افرادی که نسبت به او غیرت دارند، اینقدر با یکدیگر متحد شدهاند؟ وقتی که یک ویژگی خاص از قلمی قوی و محکم به وجود میآید، چه دلیلی دارد که با هم رقابت کنند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه در کوه این صدا از تیشهٔ فرهاد میخیزد
ز سنگ و آهن از درد دلش فریاد میخیزد
خیال عارض و بالای تو تا بستهام با خود
ز باغ خاطرم گل میدمد شمشاد میخیزد
به گلگشت چمن چون مینشینی بر سر سبزه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.