آن که خودرو لاله اش داغ نهانم تازه کرد
سبزه ترکز لبش برخاست جانم تازه کرد
گر نبارد خوی چکان رخسار او باران لطف
روضه امید خود را کی توانم تازه کرد
با سگانش دوستی شرح وفای من بگفت
در صف صاحب وفایان داستانم تازه کرد
از تف دل بود خشک اندر دهان من زبان
همچو سوسن وصف رخسارش زبانم تازه کرد
دوش دیدم شاخ طوبی را به باغ سدره خواب
آرزوی قد آن سرو روانم تازه کرد
حسن او در منصب عشقم نشانی داده بود
از خط مشکین عذار او نشانم تازه کرد
شعر مهرانگیز جامی را مغنی داد ساز
مهر ماه روی آن نامهربانم تازه کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.