لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
جامی

بینمت ای خرد به کار تو گم

کارگه چرخ و کارگر انجم

جست عالم ز خوابگاه عدم

چون ز امرت رسید بانگ که قم

کی شناسد تو را اسیر جهات

چه خبر پشه را ز خارج خم

بی تو دهقان چه سان برون آرد

گندم از خوشه خوشه از گندم

در جودت پی دوام آن کس

که زد آمد خطاب او دم دم

هستی غیر تو به فکرت عقل

دیده احول است و نقش دوم

شکل پروین و صورت مه نو

چیست ظاهر شده بر این طارم

دارد از زخم توسن قهرت

هم ز دندان نشان و هم از سم

خالی از لطفت امتداد حیات

زهرناک افعی است سرتا دم

جان جامی فدای مردانی

کز ملکشان گزیدی و مردم

زنده جاودان شدند همه

حیث ماتوا بحب مولاهم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

از تو خالی نگارخانهٔ جم

فرش دیبا فگنده بر بجکم

عنصری

از گهر گرد کردن بفخم

نه گهر چید هیچکس نه درم

مسعود سعد سلمان

نیست گشت از هوای خود عالم

جز به مدح تو بر نیارد دلم

حشمتت در جهان فکند آواز

همتت بر فلک نهاد قدم

محمدت را ستوده رای تو جفت

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
ابوالفرج رونی

موکب جشن خاص شاه عجم

اندر آمد به ساحت عالم

چتر میمون ماه پیکر او

سایه گسترده بر بنی آدم

پی آن بر ملک مبارک باد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوالفرج رونی
سنایی

دوش چون صبح بر کشید علم

شد جهان از نسیم او خرم

روشنی آمد از عدم به وجود

تیرگی از وجود شد به عدم

شب دیجور شد ز روز جدا

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۱۳۳ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه