گنجور

 
جامی

گرچه صد جان در ره جانان زیان خواهیم کرد

هر چه خواهد خاطر او آنچنان خواهیم کرد

در دلش جنبید مهر از ناله ما اندکی

اندک اندک با خود او را مهربان خواهیم کرد

چاره ساز ما نشد کس در همه روی زمین

بعد ازین روی دعا در آسمان خواهیم کرد

آشنایان جهان را نیست آیین وفا

آشنایی با سگ آن آستان خواهیم کرد

نیست غیر از داستان او زبان را هیچ کام

تا زبان باشد به کام داستان خواهیم کرد

ناوک او کرد جا در استخوان ما چو مغز

قوت جان زین پس ز مغز استخوان خواهیم کرد

بس که در وصف لب نوشین او شکر شکست

نام جامی طوطی شیرین زبان خواهیم کرد