هر لحظه نمایی به لباس دگرم رخ
گاه از بت فرخار و گه از لعبت خلخ
هر جا که کنی جلوه بود اهل نظر را
دیدار تو فرخنده و رخسار تو فرخ
اطوار ظهور تو بود ظاهر و باطن
بر ظاهر تن جلدی و در باطن آن مخ
جنبش همه از توست درین عرصه اگر خود
ناراست رود فرزین یا راست رود رخ
گر محبی دلهاست بالطافک یحیی
ورنافع جانهاست بانفاسک ینفخ
زین نکته مرا طعن تناسخ مزن ای شیخ
تکرار ظهورات بود این نه تناسخ
جامی مفکن با دگران نکته توحید
کز کلک تو اولی ست درین مسئله پاسخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتی که بترسد ز همه خلق سنایی
پاسخ شنو ار چند نهای در خور پاسخ
جغد ار که بترسد بنترسد ز پی جنس
آن مرغ که دارند شهانش همه فرخ
آن مست ز مستی بنترسد نه ز مردی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.