یار بر دیده راه کرد و گذشت
دیده را جلوه گاه کرد و گذشت
بودم افتاده خوار بر راهش
به حقارت نگاه کرد و گذشت
برقع زلف پیش روی کشید
روزگارم سیاه کرد و گذشت
آهم ازوی هوای کیوان داشت
رخنه در مهر و ماه کرد و گذشت
خواستم داد خویش ازو گریان
خنده بر دادخواه کرد و گذشت
دید صوفی صفای میخانه
پشت بر خانقاه کرد و گذشت
رفت جامی به قصد دیدارش
بام و در دید و آه کرد و گذشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از محبوبی سخن میگوید که با بیاعتنایی از کنار او میگذرد. محبوب با زیباییاش دل شاعر را میشکند و او را در حالتی از ضعف و حقارت رها میکند. شاعر به امید جلب توجه محبوبش تلاش میکند، اما او تنها با شکوه میگذرد و حتی با نگاهی به او، او را نادیده میگیرد. شاعر به یاد میآورد که چگونه محبوب باعث تیرهروزیاش شده است و در پایان، حتی به دنیای عرفان و شراب نیز بیاعتنایی میکند. در نهایت، شاعر از احوال خود ناراضی و غمگین است و حسرت دیدار محبوب را میکشد.
هوش مصنوعی: دوست به من نگاهی انداخت و عبور کرد، چشمانم را جاذبهای بخشید و از کنارم گذشت.
هوش مصنوعی: من در حالتی ذلیل و خوار بر سر راه او نشسته بودم، او با نگاهی تحقیرآمیز به من نگریست و بیاعتنا از کنارم گذشت.
هوش مصنوعی: زندگی با مشکلات و سختیهایی که به وجود آورد، چهرهام را پوشاند و باعث شد در تاریکی غم فرو بروم، و سپس با بیرحمی ادامه داد.
هوش مصنوعی: آه من از او به ستاره کیوان که در دل خورشید و ماه و محبت نفوذ کرد، عبور کرد.
هوش مصنوعی: خواستند از من شکایت کنند، اما او با لبخند و گریهای عجیب، تنها به من نگاه کرد و بیاعتنا ادامه داد.
هوش مصنوعی: صوفی زیبایی و جذابیت میخانه را دید و بر اثر آن از خانقاه (محل عبادت) گذشت و به سمت میخانه رفت.
هوش مصنوعی: شخصی به قصد دیدن محبوبش به خانهاش رفت، اما تنها از فاصله دور به او نگریست و سپس با حسرت و اندوه ادامه داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.