گنجور

 
جامی

اتتنی من لدی نجم الافاضل

صحیفة احتوت کل الفضائل

الی نیل العلی اجلی الذرائع

الی درک المنی اجدی الوسائل

ازو خوشبو چو مشک انفاس راوی

وزو شیرین چو شهد الفاظ ناقل

همانا ثانی سبع المثانیست

شده از آسمان فضل نازل

دهد خاصیت حرز یمانی

چو گردد گردن جان را حمایل

همی خواهم به کلک صدق و اخلاص

نویسم چند حرفش در مقابل

دگر گویم چرا با سحر سبحان

کند عاقل مقابل ژاژ باقل

سلام الله ما حن القماری

سلام الله ما ان البلابل

علی تلک المکارم و المعالی

علی تلک المناقب و الشمائل

نرانم خامه را در شرح اشواق

که طی نامه آن را نیست قابل

دعا می گویمش اما نه زانسان

که باشد مقتصر بر خط عاجل

به کامش هرچه عقل آن را شناسد

صلاح دین و دنیا باد حاصل

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode