به اسرار حقیقت نیست جز پیر مغان دانا
له فضل علی اهل النهی علما و عرفانا
زمانی گوش بر گفتار او نه تا یقین دانی
که جز تلبیس نبود حاصل تدریس مولانا
اگر بودی کمال اندر نویسایی و خوانایی
چرا آن قبله کل نانویسا بود و ناخوانا
بیا ای کرده احیای ممات هر دل مرده
چه باشد سایه بر ما مردگان اندازی احیانا
تویی فیاض و ما قابل قبول از ما و فیض از تو
فلولاک و لولانا لما کان الذی کانا
نهان بودیم ما در تو کنون گشتی عیان در ما
فکنا فیلک اعیانا و فینا صرت اکوانا
به یکرنگی کشید از نور وحدت وقت ما جامی
فاخر انا کاولینا و اولینا کاخرانا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان اسرار حقیقت و شناخت عمیق میپردازد. شاعر به نقش راهنمایی پیر مغان اشاره دارد که با دانش و خرد خود، انسانها را به کمال و عرفان میرساند. او تأکید میکند که فهم عمیق و یقین از طریق گوش دادن به این راهنما به دست میآید، و صرفاً یادگیری علمی کافی نیست. شاعر همچنین به این نکته اشاره دارد که اگر علم و نوشتن به کمال میرسید، پس چرا پیروان بزرگ بیشتر در جستجوی معانی ژرفتر بودند.
شاعر از پیر مغان میخواهد که به احیای قلبهای مرده بپردازد و بر آنها سایه ببخشد. او میگوید که همهی ما در حقیقت، تحت تأثیر فیض و لطف او هستیم و بدون او وجود نمیداشتیم. در نهایت، شاعر به وحدت و یکی بودن وجود اشاره میکند و از نور این وحدت برای رسیدن به کمال یاد میکند، که نه تنها در زمان حال، بلکه در گذشته و آینده نیز همینگونه است.
هوش مصنوعی: تنها آگاهان و حکیمان که تجربه و دانش عمیق دارند، میتوانند به روشنی به رازهای حقیقت پی ببرند و فضیلتهای علم و عرفان را برای کسانی که در جستجوی دانش و هدایت هستند، روشن کنند.
هوش مصنوعی: گوشهایت را به شنیدن سخنان او بسپار تا دریابی که آنچه آموختهای جز فریبکاری نیست.
هوش مصنوعی: اگر در نوشتن و خواندن به کمال و مهارت رسیدهای، پس چرا آنچه که نوشتهای بهخوبی قابل خواندن نیست و مانند قبلهی اصلی نانویس است؟
هوش مصنوعی: ای کسی که توانستهای زندگی را به دلهای مرده ببخشی، چه شباهتی دارد این سایهات که بر ما مردگان میافکنی!
هوش مصنوعی: تو بخشندهای و ما چیزهایی که از ما شایستهی قبول باشد، نداریم و فیض و نعمت از طرف توست. اگر تو نبودی و ما نبودیم، آنچه که بود، هرگز نمیبود.
هوش مصنوعی: ما زمانی در وجود تو پنهان بودیم، حالا که نمایان شدیم، تو را هم در خود دیدهایم. ما در کانون هستی هستیم و تو با ما به دنیای وجود پیوستهای.
هوش مصنوعی: به خاطر یکرنگی و نور اتحاد، ما در زمان خود جامی گرانبها داریم که از ابتدا تا انتها با ماست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکانا
تجلیتم لکم فیکم فصرتم فیه اعیانا
فاظهرتم لکم منکم و اخفیتم لکم فینا
سواکم غیر موجود و انتم عین ایانا
و انا انتم فیکم و انتم اننا فینا
[...]
به اسرار حقیقت نیست جز پیر مغان دانا
له فضل علی اهلی النهی علما و عرفانا
زمانی گوش بر گفتار او نه تا یقین دانی
که جز تلبیس نبود حاصل تدریس مولانا
اگر بودی کمال اندر نویسائی و خوانائی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.