به اسرار حقیقت نیست جز پیر مغان دانا
له فضل علی اهل النهی علما و عرفانا
زمانی گوش بر گفتار او نه تا یقین دانی
که جز تلبیس نبود حاصل تدریس مولانا
اگر بودی کمال اندر نویسایی و خوانایی
چرا آن قبله کل نانویسا بود و ناخوانا
بیا ای کرده احیای ممات هر دل مرده
چه باشد سایه بر ما مردگان اندازی احیانا
تویی فیاض و ما قابل قبول از ما و فیض از تو
فلولاک و لولانا لما کان الذی کانا
نهان بودیم ما در تو کنون گشتی عیان در ما
فکنا فیلک اعیانا و فینا صرت اکوانا
به یکرنگی کشید از نور وحدت وقت ما جامی
فاخر انا کاولینا و اولینا کاخرانا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وقد کنتم و مامعکم من الا کوان ماکانا
تجلیتم لکم فیکم فصرتم فیه اعیانا
فاظهرتم لکم منکم و اخفیتم لکم فینا
سواکم غیر موجود و انتم عین ایانا
و انا انتم فیکم و انتم اننا فینا
[...]
به اسرار حقیقت نیست جز پیر مغان دانا
له فضل علی اهلی النهی علما و عرفانا
زمانی گوش بر گفتار او نه تا یقین دانی
که جز تلبیس نبود حاصل تدریس مولانا
اگر بودی کمال اندر نویسائی و خوانائی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.