به اسرار حقیقت نیست جز پیر مغان دانا
له فضل علی اهل النهی علما و عرفانا
زمانی گوش بر گفتار او نه تا یقین دانی
که جز تلبیس نبود حاصل تدریس مولانا
اگر بودی کمال اندر نویسایی و خوانایی
چرا آن قبله کل نانویسا بود و ناخوانا
بیا ای کرده احیای ممات هر دل مرده
چه باشد سایه بر ما مردگان اندازی احیانا
تویی فیاض و ما قابل قبول از ما و فیض از تو
فلولاک و لولانا لما کان الذی کانا
نهان بودیم ما در تو کنون گشتی عیان در ما
فکنا فیلک اعیانا و فینا صرت اکوانا
به یکرنگی کشید از نور وحدت وقت ما جامی
فاخر انا کاولینا و اولینا کاخرانا