کیم من که وصلت تمنا کنم
بدین دیده رویت تماشا کنم
همین بس که از خود گرفته کنار
میان سگان درت جا کنم
عمامه مرا درد سر می دهد
به هر حیله آن را ز سر واکنم
ز فرق خودش بهر دردی کشان
فرود آرم و دردپالا کنم
نهم سبحه ز انگشت و خرقه ز پشت
به آن هرچه باید مهیا کنم
به سبحه خرم دانه ای چند نقل
کهن خرقه را رهن صهبا کنم
چو جامی پی یار یکتای خویش
دل خود ز هر چیز یکتا کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
توانایی خویش پیدا کنم
چو فرمان دهد دیده دریا کنم
جهان را، چو من تیغ پیدا کنم،
ز خون سپاه تو دریا کنم
که من دشت از ایشان چو دریا کنم
زبالا چو آهنگ بالا کنم
برش زیر و زیرش به بالا کنم
مقام نهنگان دریا کنم
بدان تا چو آهنگ دریا کنم
در او نیک و بد را تماشا کنم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.