گنجور

 
جامی

قد بدا الصبح علی اسعد فال

و زقی الدیک علی اطیب حال

ساقیا می گذرد وقت صبوح

قدحی چند بده مالامال

رنج مخمور شبانه نرود

جز به میهای صبوح از دنبال

صبحدم تشنه لبان را می لعل

می دهد خاصیت آب زلال

حبذا آب زلالی که ازوست

شسته از چهره جان گرد ملال

جامیا باده خور و دار حرام

به حلالیش مرو راه ضلال

زانکه می خاصه به شیرین پسران

مستی آرد چه حرام و چه حلال

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode