گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

در دهانت شک است و آن دو سه خال

گرد لب نقطه هاست بر شک دال

قاصرند از مثال قامت تو

نخل بندان کارگاه خیال

نیست مرغ هوای عشق تو را

هیچ چیزی به از فراغت بال

بیخودند از جمال طلعت تو

ساکنان سرادقات جلال

بین سرشک مرا که از خاطر

شوید آب روان غبار ملال

حالت از بانگ نی چه سود ای شیخ

چون نیی واقف از حقیقت حال

عمر جامی ازان دهان و میان

می رود در خیال های محال

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

مسعود سعد سلمان

شاد باش ای هیون آخته یال

هیکل کوه کوب و هامون مال

از پیت کوس خورده کوه ثبیر

وز تکت کاخ خورده باد شمال

بوده با رنگ وقت تک همسر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
ابوالفرج رونی

میل کرد آفتاب سوی شمال

روز فرسوده را قوی شد حال

باد بر شاخ کوفت شاخ درخت

خاک در بیخ دوخت بیخ نهال

کوه در آب رفت از آتش میغ

[...]

وطواط

ای جناب تو قبلهٔ اقبال

حضرت تو مخیم آمال

دین اسلام را کمال تویی

از تو مصروف باد عین کمال

تو ابو القاسمی بکنیت و هست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط