هرکس آرد دامن صلحت به چنگ
بر سر اینست ما را با تو جنگ
صحبت تنگ تو با بیگانگان
آشنایان را همی آرد به تنگ
محنت هجر تو پاید سالها
دولت وصل تو باشد بی درنگ
مهر خطت را هنر داند دلم
گرچه باشد عیب بر آیینه زنگ
چهره ام شد کهربا اشکم عقیق
بیش ازینم نیست از لعل تو رنگ
کی رسد در عشق عقل تیزپای
چون رود با مرکب جم مور لنگ
نیکنامی کم طلب جامی که هست
عشقبازان را ز نام نیک ننگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همچو آتش برنتابم سوز سنگ
یا بمیرم یا گهر آرم به چنگ
عاشقی و آنگهانی نام و ننگ
او نشاید عشق را ده سنگ سنگ
گر ز هر چیزی بلنگی دور شو
راه دور و سنگلاخ و لنگ لنگ
مرگ اگر مرد است آید پیش من
[...]
نیست عاشق پای بند نام و ننگ
نام و ننگ عاشقان شیشه ست و سنگ
نارگی می جنبدم در تن چو چنگ
باشه آهنگم بمیهای چو زنگ
زاهدا رزق از ازل بنهاده اند
بر کف ما جام و در دست تو سنگ
نیست ما را در میان مال پدر
[...]
گر بود با من به صلح و گر به جنگ
رو نگرداند دل از وی هیچ ... نگ
بعد ازین ناموس را یکسان کنم
راست ناید عشق چون با نام و ننگ
زاهدا دست از من مسکین بشو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.