هرکس آرد دامن صلحت به چنگ
بر سر اینست ما را با تو جنگ
صحبت تنگ تو با بیگانگان
آشنایان را همی آرد به تنگ
محنت هجر تو پاید سالها
دولت وصل تو باشد بی درنگ
مهر خطت را هنر داند دلم
گرچه باشد عیب بر آیینه زنگ
چهره ام شد کهربا اشکم عقیق
بیش ازینم نیست از لعل تو رنگ
کی رسد در عشق عقل تیزپای
چون رود با مرکب جم مور لنگ
نیکنامی کم طلب جامی که هست
عشقبازان را ز نام نیک ننگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و درد جدایی میپردازد. شاعر به جنگ عشقی اشاره دارد که در آن، کسی که در پی آرامش است، با دشواریهای رابطه مواجه میشود. ارتباط صمیمی او با معشوق، دیگران را دچار مشکل کرده و سالها غم و جدایی را تحمل کرده است. در عین حال، وصال و نزدیکی به معشوق برای او بسیار ارزشمند است. شاعر از زیبایی و هنرمندی معشوق سخن میگوید و تأکید میکند که عشق، فراتر از عقل و منطق است. در نهایت، او به نیکنامی در عشق اشاره میکند و درمییابد که عشق واقعی نیازی به شهرت و نام نیک ندارد.
هوش مصنوعی: هرکس که به دامان نیکی و صلاح چنگ بزند، ما برای او در این موضوع همچنان مبارزه خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: گفتگوی تو با افراد خارج از دایرهی آشنایان، حتی آشناهای خودت را نیز دچار تنگنا و ناراحتی میکند.
هوش مصنوعی: درد جدایی تو سالها ادامه خواهد داشت، اما خوشبختی وصل تو بدون تأخیر به دست خواهد آمد.
هوش مصنوعی: دل من میداند که زیبایی و هنر در خط و نوشتههای تو نهفته است، گرچه ممکن است نقصهایی مانند زنگ زدگی بر آینه وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: صورت من حالتی زرد و رنگی مانند کهربا پیدا کرده و اشکهایم به مانند سنگهای قیمتی عقیق شدهاند. بیشتر از این، رنگ من به خاطر عشق تو دیگر نمیتواند تغییر کند.
هوش مصنوعی: عشق هیچگاه با عقل سریع و هوشمند همپایه نمیشود، مانند اینکه جانداری چون جم با مرکبی پرسرعت نمیتواند به رودخانه برساند. در واقع، عشق و عقل هر کدام مسیر و ویژگیهای خاص خود را دارند و نمیتوان آنها را با یکدیگر مقایسه کرد.
هوش مصنوعی: در زندگی به دنبال خوبی و نیکوکاری باش و از شهرت و نام نیک بپرهیز؛ زیرا عشق و محبت از شهرت و نام خوب مهمتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همچو آتش برنتابم سوز سنگ
یا بمیرم یا گهر آرم به چنگ
عاشقی و آنگهانی نام و ننگ
او نشاید عشق را ده سنگ سنگ
گر ز هر چیزی بلنگی دور شو
راه دور و سنگلاخ و لنگ لنگ
مرگ اگر مرد است آید پیش من
[...]
نیست عاشق پای بند نام و ننگ
نام و ننگ عاشقان شیشه ست و سنگ
نارگی می جنبدم در تن چو چنگ
باشه آهنگم بمیهای چو زنگ
زاهدا رزق از ازل بنهاده اند
بر کف ما جام و در دست تو سنگ
نیست ما را در میان مال پدر
[...]
گر بود با من به صلح و گر به جنگ
رو نگرداند دل از وی هیچ ... نگ
بعد ازین ناموس را یکسان کنم
راست ناید عشق چون با نام و ننگ
زاهدا دست از من مسکین بشو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.