به سبز خطی یار و سفیدمویی ما
که جز به خون جگر نیست سرخرویی ما
چه غم که نافه به صحرا فکند جهوی چین
خطاست پیش خط یار نافه بویی ما
ز دوستان خدا جسته ایم چاره عشق
نکرده هیچ خدادوست چاره جویی ما
به فرق ما قدح باده ریز کین باشد
ز رنگ دعوی پرهیز خرقه شویی ما
به صفحه دل ما مهر نیکوانست رقم
به حشر بس بود این دفتر نکویی ما
گرفته ایم به فکر دهان تنگ تو خوی
ببین که تا به چه حد است تنگ خویی ما
چو شعر را نبود چاره جامیا ز دروغ
به وصف راست قدان به دروغگویی ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پس از اجل به که روشن شود نکویی ما
گر استخوان ننماید سفید رویی ما
کنون که سنگ ملامت رسید دانستم
که خالی از سببی بی سبویی ما
اگر شدیم چو مجنون فتیله موی زعشق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.