چون نسخه جمال تو خالیست از غلط
در وی چرا کشند لب و عارض تو خط
شک داشت در وجود دهانت دبیر حسن
بر لب پی شک از دو سه خال تو زد نقط
بغداد حسن را که تو در وی خلیفه ای
جاریست ز آب دیده ما بر کنار شط
منویس نامه پیش رقیب زبان دراز
خط چون توان نوشت قلم را نکرده قط
بنما میان دوباره که شکل تو کام ما
ندهد نتیجه گر نه مکرر شود وسط
آهنگ اوج عشق ز تردامنان مجوی
پرواز جره باز نیاید ز طبع بط
جامی خجل مباش گر از قحط قافیه
واقع شود به مطلع و مقطع تو را غلط
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آفتاب برج سیادت روا مدار
گر بر مثال جاه تو انجم شود نقط
آگه شود زمانه زاسرار لوح غیب
گر قوت بیان تو ماند برین نمط
آنجا که کلک مدح تو خواهد مسیر عقل
[...]
یک نکته اختیار کن از عقل خرده دان
دانسته ئی که عقل مصون باشد از غلط
چون مشک گیسوی تو بکافور شد بدل
دیگر مگیر دامن خوبان مشک خط
صد جا در انتخاب تو پیدا کنم غلط
تا بر صحیح من نکشی بی تمیز خط
دیدیم اهل دایره بزم خاص را
چندان نوشته ای که نگنجد در آن نقط
چشمت به پندنامه ما وانمی شود
[...]
گفتند بر رخ تو نمایان شده است خط
بد کرده هر که گفته به روی تو زین نمط
در دیده اش ز نور سودای نبوده است
حرفش غلط برآمد و خط بر رخت غلط
خط بر رخ تو نسخهٔ خوبی تمام کرد
[...]
از معرفت چه لاف زنی ای فقیه شهر
بی شک که از محیط ندارد خبر محاط
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.