شمارهٔ ۹۴۷
ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی
با گدایان تو شاهان در مقام بندگی
پرده از عارض برافکندی که من ماه توام
وه که دارد کوکب طالع بدین فرخندگی
شوکت شاهی متاعی نیست در بازار عشق
نیستی می باید و مسکینی و افکندگی
شد خراب از گریه بسیار چشم من بلی
خانه را آفت رسد چون پر شود بارندگی
جامی از درد فراق و داغ هجران مرده بود
بار دیگر نکهت وصل تو دادش زندگی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...