گنجور

 
جامی

گهی بوسم به مستی پای خم گه دست پیمانه

کنم دریوزه فیض از بزرگ و خرد میخانه

به کوی زهدم ای ناصح مخوان از مجلس مستان

به کف یک دانه نقلم بهتر از تسبیح صد دانه

ز گفت و گوی عشق ما برفت از یاد دوران را

مقالات گل و بلبل حدیث شمع و پروانه

چه سازم با تو تازه آشنایی های دیرین را

چو دارد قدر بیش از آشنا پیش تو بیگانه

چو تو سنگم زنی من ناسزا گویم رقیبان را

نجوید جز پی دشنام طفل آزار دیوانه

چو آراید تو را مشاطه در هر حلقه زلفت

هزاران رشته جان بگسلد ز آمد شد شانه

چه باشد کار مردان عشق پس مردانه جان دادن

گرفتی کار مردان پیش جامی باش مردانه

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode