زهی چشم جهان بین روشن از تو
به چشم ما جهان چون گلشن از تو
مکن گو خانه ام روشن مه پر
که پر ماه است بام و روزن از تو
ز بس در دلیری استاد گشتی
بتان گیرند تعلیم این فن از تو
لبت گر جان ستان بودی چو غمزه
نبردی جان سلامت یک تن از تو
بدرد جیب تا دامن گر افتد
جدا همچون قبا پیراهن تو
زند گل لاف با پیراهنت لیک
ندارد بویی آن تردامن از تو
مگو هر دم چه خواهی جامی از من
که غیر از تو نمی خواهم من از تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بجانی جرعهٔ اینجا به جز تو
اگر میشایدت کلی بخور تو
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.