بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران
شد طرف چمن بزمگه باده گساران
شد لاله ستان گرد گل از بس که نهادند
رو سوی تماشای چمن لاله عذاران
در موسم گل توبه ز می دیر نپاید
یاد است مرا این سخن از تجربه کاران
از سبحه شماران مطلب گوهر مقصود
کامد صدف آن کف انگورفشاران
بر صحبت گل دل منه ای مرغ که چون تو
گشتند درین باغ و گذشتند هزاران
از گمشدگان زیر گل آمد به تو سبزه
همچون خط یاران که نویسند به یاران
بین غنچه نشکفته که آورد به سویت
سربسته پیامی ز دل سینه فگاران
جامی نرود سوز تو از سینه به گریه
داغ دل لاله نشود شسته به باران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلها بربودند و برفتند سواران
ما پای به گل در شده زین اشک چو باران
او رفت، که روزی دو سه را باز پس آید
ما دیده به راه و همه شب روز شماران
بر کشتنم ار شاه سواری بفرستد
[...]
تا چند دم از گل زنی ای باد بهاران
گل را چه محل پیش رخ لاله عذاران
هر یار که دور از رخ یاران بدهد جان
از دل نرود تا ابدش حسرت یاران
منعم مکن از صحبت احباب که بلبل
[...]
ای در غمت انگشت نما سبحه شماران
زابروی کجت همچو کمان خم چله داران
ساکن نشد از آب مژه آتش آهم
ننشست فرو شعله برق از نم باران
از دولت پابوس تو چون سر نفرازم
[...]
گرجن و بشر دیو و پری باد سواران
شمشیر گذاران
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.