چند از دگران وصف جمال تو شنیدن
خوش آنکه میسر شودم روی تو دیدن
ترسم رود از دست اگر روی تو بینم
زینسان که شوم مست ز نام تو شنیدن
از اشک خود آموختم ای مردم دیده
آغشته به خون پیش تو هر لحظه دویدن
کبک ار چه به رفتار بسی تیز نهد پای
دستش ندهد با تو درین شیوه رسیدن
ما را نبود تحفه به جز ناله و آهی
وان هم نتوان پیش تو گستاخ کشیدن
از خون دلم بس که رود تف سوی بالا
خونابه دل خواهدم از بام چکیدن
جامی که بود تا گلی از باغ تو چیند
ای کاش تواند خسی از راه تو چیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی معشوق و احساسات عاطفی شاعر نسبت به اوست. شاعر از شنیدن وصف جمال محبوب صحبت میکند و آرزو دارد که چهرهاش را ببیند. او از ترس این که به شدت تحت تأثیر قرار گیرد و مست شود، ابراز نگرانی میکند. همچنین از درد و غم عاشقانهاش میگوید که چشمانش را پر از اشک کرده و هر لحظه به سمت معشوق میدود، حتی اگر در این راه به سختی بیفتد. شاعر به این نکته اشاره میکند که تنها تحفهاش برای محبوب ناله و آه است و او حتی قادر به ابراز این احساسات نیز نیست. در نهایت، آرزوی او این است که بتواند عشقش را از باغ زیبایی معشوق بچیند.
هوش مصنوعی: چند نفر دیگر درباره زیبایی تو صحبت کردهاند، اما خوشبختی واقعی در این است که بتوانم چهرهات را خودم ببینم.
هوش مصنوعی: میترسم که اگر چهرهی تو را ببینم، از دست بروم و از شدت شوق و عشق به تو، مست و غرق در نام تو شوم.
هوش مصنوعی: از اشک خود یاد گرفتم، ای مردم، که چشمهایم از درد و رنج آبیاری شده و هر لحظه مانند کسی که در اضطراب است، به سوی شما میشتابم.
هوش مصنوعی: اگر چه کبک با چالاکی و سرعت گام برمیدارد، اما هرگز دست تو را در این مسیر نخواهد گرفت تا به تو نزدیک شود.
هوش مصنوعی: ما چیزی برای ارائه نداریم جز ناله و آه، و حتی نمیتوانیم این را هم بدون اجازهات بیان کنیم.
هوش مصنوعی: از شدت درد و غم که در دل دارم، دوست دارم خون دل به گونهای بریزد که از بام پایین بیافتد.
هوش مصنوعی: شخصی آرزو میکند که ای کاش جامی داشت تا از گلهای باغ تو بچیند، زیرا او فکر میکند حتی چیدن یک کاه از راه تو نیز ارزشمندتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از یار بریدن بسزا وار گزیدن
مستم ز بنفشه بسمن برگ گزیدن
چون سیم کشیده شده مویم بجوانی
از راز نهان کردن و اندیشه کشیدن
از بسکه سخندانم هر گونه بگویم
[...]
جانا ز لب آموز کنون بنده خریدن
کز زلف بیاموختهای پرده دریدن
فریادرس او را که به دام تو درافتاد
یا نیست ترامذهب فریاد رسیدن
ما صبر گزیدیم به دام تو که در دام
[...]
با روی تو کفر است به معنی نگریدن
یا باغ صفا را به یکی تره خریدن
با پر تو مرغان ضمیر دل ما را
در جنت فردوس حرام است پریدن
اندر فلک عشق هر آن مه که بتابد
[...]
گر باز میسّر شودم رویِ تو دیدن
جان پیش کشم تا به کی از جور کشیدن
طاقت برسیدهست ز طوفانِ فراقم
فریاد ز من وز تو به فریاد رسیدن
بر من چه ملامت اگرم طاقتِ آن نیست
[...]
امروز درین شهر هر آن دل که شود گم
در حلقه گیسوی تو باید طلبیدن
چون سرو ثبات قدمی گیر که رشته ست
چون بلبل ازین شاخ بدان شاخ پریدن
باید قدمی بر سر هستی زدن اوّل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.