همچو نقطه خال آن شیرین دهن
زیر لب افتاده بالای ذقن
می کنم زان خال لب هر لحظه یاد
می نهم داغی به جان خویشتن
حرص دانه رفت از مور و نرفت
شوق خال او هنوز از جان من
گم شد اندر پیرهن لاغر تنم
رشته ای کم باش گو از پیرهن
آه عاشق گر نبودی خانه سوز
جا کجا در سنگ کردی کوهکن
سوخت جانم ز آتش آه ای سرشک
زودتر آبی بر این آتش بزن
جامی آن خال سیه خوش دانه ای ست
تخم مهرش در زمین دل فکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این قطعه به توصیف حس عشق و یادآوری خالی بر لب محبوب میپردازد. او از داغی که این یادآوری به جانش میزند صحبت میکند و میگوید حتی با وجود گذشت زمان و دوری، شوق و یاد آن خال همچنان در دلش زنده است. در ادامه، او به آتش عشق و درد ناشی از جدایی اشاره میکند و خواستار تسکین آتش دلش است. در نهایت، با ذکر تصوری از «خال سیاه» محبوب، بر اهمیت این عشق و تأثیر آن در وجودش تأکید میکند.
هوش مصنوعی: مانند یک نقطه سیاه روی صورت آن شیرین زبانی که زیر لب قرار گرفته و بر روی چانه افتاده است.
هوش مصنوعی: هر لحظه یاد آن خال لب را در ذهنم زنده میکنم و این یادآوری به جانم درد و داغی میافزاید.
هوش مصنوعی: مور که به دنبال دانهای است، هر چند که به آن رسید، اما عشق و شوقی که به مهر او دارد هنوز از قلب من نرفته است.
هوش مصنوعی: در خیال و اندیشهام، چیزی از وجود خود را گم کردهام و به دنبال آن میگردم. به من بگو که چگونه میتوانم از این حالت رهایی یابم.
هوش مصنوعی: ای کاش عشق نبود، که در آن صورت، خانه دل نمیسوخت و سنگ بر دوش کوهکن نمیگذاشت.
هوش مصنوعی: جان من به خاطر آتش غم و اندوه سوخته است؛ ای اشک، زودتر بر روی این آتش بپاش.
هوش مصنوعی: آن خال سیاه زیبا مانند دانهای است که باید تخم محبتش را در دل بکاریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کشتیی بر آب و کشتیبانش باد
رفتن اندر وادیی یکسان نهاد
نه خله باید، نه باد انگیختن
نه ز کشتی بیم و نه ز آویختن
چرخ پنداری بخواهد شیفتن
زان همی پوشد لباس پر دَرَن
شاخ را بنگر چو پشت دل شده
برگ را بنگر چو روی ممتحن
ابر آشفته برآمد وز دمن
[...]
این دل و جان طبیعت سنج را
یک زمان از می طریقت سنج کن
دوستان را بند گردان از وفا
ورنه باری از جفا دشمن من
چون نکردی یک زبانی لاله وار
ده زبانی نیز چون سوسن مکن
بد خوئی با هیچ کس هرگز مکن
[...]
آب بنمایم ز وهم خویشتن
رازها دانم بسی زین بیش من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.