ای بی تو چو غنچه خون درونم
بنگر به سرشک لاله گونم
زارم مکش این چنین خدا را
هر چند که یافتی زبونم
زنجیرکشان خیال زلفت
انداخت به ورطه جنونم
آنی ست تو را به خوبرویی
آن گشت به عشق رهنمونم
هر لحظه چه پرسیم که چونی
هم خود بنگر ببین که چونم
یا لب بگشا بپرس حالم
یا تیغ بکش بریز خونم
هر شب من و آه و ناله جامی
این ست نوای ارغنونم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از بخت همیشه سرنگونم
زیرا که چو دیگران نه دونم
زین عمر که کاست انده دل
هر روز همی شود فزونم
زیبد که منی کنم ازیراک
[...]
گفتا چو بریخت عشق خونم
کی تیغ کسان کند زبونم
گفتی زفراق یار چونم
چون مردم دیده غرق خونم
بی ماه رخ تو کوکب از چشم
ریزد زستارگان فزونم
در ظلمت هجر راه گمشد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.