شمارهٔ ۵۵۴
من که مهر عارضت می ورزم از صبح ازل
نگسلم از زلف تو پیوند تا شام اجل
گر به دست باد نبود حل و عقد زلف تو
کی شود سوداییان عشق را یک عقده حل
شد رقیب آواره و جایش سگ کویت گرفت
بی دلان را خاست از جان نعره نعم البدل
محتسب قول و عمل را ناروا گوید ولی
نیست مطرب را روا قطعا به قول او عمل
در دلم زینسان که محکم شد اساس عشق تو
کی به طوفان غم و سیل بلا یابد خلل
دل محل توست تا گم شد به جست و جوی او
بر درت هر چند می جویم نمی یابم محل
هست در وصف رخت از گفته جامی مدام
گلرخان را غنچه سان رنگین ورقها در بغل
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...