لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
جامی

چو بخت نیست که بارم دهی به مجلس خاص

بر آستان ارادت نهم سر اخلاص

دعای مردن خود می کنم مگر یابم

ز دوری تو و نزدیکی رقیب خلاص

تو را ز قتل اسیر کمند خویش چه بیم

شکار پیشه ندارد ز صید خوف قصاص

به جست و جوی تو در خون نشستم مردم چشم

در آرزوی گهر غوطه می خورد غواص

صفای مشرب رندان ز زاهدان مطلب

عوام را چه تمتع ز ذوق و حال خواص

نیافت صفوت صوفی به حیله صاحب زرق

نشد به صنعت قلاب زر ناب رصاص

ز شوق ماه رخش ناله بس مکن جامی

کزین سرود شود زهره بر فلک رقاص

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خواجوی کرمانی

به بزمگاه صبوحی کنون به مجلس خاص

حیات‌بخش بُود جام مِی به حکم خواص

ز شوق مجلس مستان نگر به بزم افق

که زهره نغمه‌سرای است و مشتری رقّاص

بسوز مجمر عود ای مقیم خلوت انس

[...]

کمال خجندی

به نینی که بر آن در بریم سجده خاص

همیشه فاتحه خوانیم از سر اخلاص

دلا چو طالب وصلی ز آب دیده منال

که در به چنگ نیاره چو دم زند غواص

مراد هر دو جهان یافتم به دولت دوست

[...]

صوفی محمد هروی

کسی که دیده بود آن نگار را رقاص

عجب مدار که گردد ز درد غصه خلاص

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صوفی محمد هروی
نظام قاری

به بزمگاه صبوحی کنان مجلس خاص

حیوه نحش بود جام می به حکم خواص

امید هست که بنوازیم بخلعت خاص

بارمک ار نرسد دست کم زجامه خاص

بیافت سوزن ازان بخیه چو مروارید

[...]

جامی

به کلک فلان خوشنویس شعر مرا

نزد رقم که نه هر بیت شد به زخمی خاص

کنون من از پی اصلاح شعر بر خط او

قلمتراش کشیدم که «الجروح قصاص »

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه