چو بخت نیست که بارم دهی به مجلس خاص
بر آستان ارادت نهم سر اخلاص
دعای مردن خود می کنم مگر یابم
ز دوری تو و نزدیکی رقیب خلاص
تو را ز قتل اسیر کمند خویش چه بیم
شکار پیشه ندارد ز صید خوف قصاص
به جست و جوی تو در خون نشستم مردم چشم
در آرزوی گهر غوطه می خورد غواص
صفای مشرب رندان ز زاهدان مطلب
عوام را چه تمتع ز ذوق و حال خواص
نیافت صفوت صوفی به حیله صاحب زرق
نشد به صنعت قلاب زر ناب رصاص
ز شوق ماه رخش ناله بس مکن جامی
کزین سرود شود زهره بر فلک رقاص
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی درد و حسرت عاشقانه است. شاعر به بخت و تقدیر گله میکند که او را از محبوبش دور کرده و نمیتواند در جمع خاصی حضور یابد. او دربارهی ناامیدیاش از یافتن محبوبش و خطراتی که از جانب رقیبان احساس میکند، سخن میگوید. همچنین، اشارهای به نارضایتی از زندگی زاهدان و صفای دل رندان دارد. شاعر در نهایت نسبت به عشق و زیبایی محبوبش اشتیاق نشان میدهد و از این که عشقش برایش عذابی شده است، شکایت میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که شانس و بخت به من اجازه نمیدهد که به محفل خاصی دعوت شوم، به نشانه ارادت و صداقت، سر خود را به سمت درگاه شما فرو میآورم.
هوش مصنوعی: من دعا میکنم که بمیرم تا از درد دوریات و نزدیکی رقیب نجات پیدا کنم.
هوش مصنوعی: تو از اینکه به دام من افتادهای نگران نباش، زیرا شکارچی از گرفتن قربانیاش هیچ ترسی ندارد.
هوش مصنوعی: در پی یافتن تو، در دمی سرشار از حسرت نشستم و مردم چشمانشان را به انتظار گوهری ارزشمند باز کردهاند. غواصان در عمق دریا برای یافتن آن در تلاشند.
هوش مصنوعی: رندان از روحیهای خوش و سرشار برخوردارند و این حالت را از زاهدان نمیگیرند. مردم عادی چه چیزی از لذت و حال خاصی که رندان تجربه میکنند، میدانند؟
هوش مصنوعی: صفای یک صوفی را نمیتوان با ترفندهای شخصی که فقط به دنبال ظواهر است، به دست آورد. دستاوردهای واقعی و ارزشمند را نمیتوان با ساختن چیزهای مصنوعی یا زرق و برق فریبنده به دست آورد.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت چهرهات، زیاد ناله و زاری نکن، ای جام! زیرا از این شادی و سرور، ستارههای آسمان هم به رقص درآمدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به بزمگاه صبوحی کنون به مجلس خاص
حیاتبخش بُود جام مِی به حکم خواص
ز شوق مجلس مستان نگر به بزم افق
که زهره نغمهسرای است و مشتری رقّاص
بسوز مجمر عود ای مقیم خلوت انس
[...]
به نینی که بر آن در بریم سجده خاص
همیشه فاتحه خوانیم از سر اخلاص
دلا چو طالب وصلی ز آب دیده منال
که در به چنگ نیاره چو دم زند غواص
مراد هر دو جهان یافتم به دولت دوست
[...]
کسی که دیده بود آن نگار را رقاص
عجب مدار که گردد ز درد غصه خلاص
به بزمگاه صبوحی کنان مجلس خاص
حیوه نحش بود جام می به حکم خواص
امید هست که بنوازیم بخلعت خاص
بارمک ار نرسد دست کم زجامه خاص
بیافت سوزن ازان بخیه چو مروارید
[...]
به کلک فلان خوشنویس شعر مرا
نزد رقم که نه هر بیت شد به زخمی خاص
کنون من از پی اصلاح شعر بر خط او
قلمتراش کشیدم که «الجروح قصاص »
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.