کند گل چون رخت خود را تصور
ازان دارد ز گل غنچه دلی پر
من آزاده را کشت از غمت سرو
بریدش باغبان کالحر بالحر
تواضع می کنم پیش سگانت
نشاید از فرودستان تکبر
مکش آن زلف را هر جانب ای باد
که بس در پیچ و تاب است از تکسر
چو گویم جرعه جامت حق ماست
تو را تلخ آید آری حق بود مر
به دستم هر که بیند ساعد تو
به دندان گیرد انگشت تحیر
شد از گریه تن چون موی جامی
نهان در اشک همچون رشته در در
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به زیبایی و غم عشق میپردازد. او تشبیه میکند که گل چگونه تحت تأثیر زیبایی محبوبش قرار میگیرد و دلش پر از عشق میشود. شاعر از بیقراریاش به خاطر غم عشق میگوید و اشاره میکند که او به دیگری تواضع میکند و از تکبر پرهیز دارد. او به باد میگوید که موهای محبوبش را نچرخاند، زیرا این کار باعث پیچیدگی و دشواری میشود. همچنین، وقتی از شراب محبوب صحبت میکند، میگوید که ممکن است تلخ باشد، ولی حقیقت این است که همان شراب حق است. در انتها، شاعر بیان میکند که گریهاش باعث شده که بدنش ضعیف شود و مانند مویی در حالتی ناپیدا بماند.
هوش مصنوعی: وقتی که گل خود را در آینه میبیند، گویی غنچهای در دلش شکوفا میشود.
هوش مصنوعی: آزادهای را از غصهات کشتند و باغبان درختش را از ریشه برید.
هوش مصنوعی: من با فروتنی در برابر سگهایت زندگی میکنم و نمیخواهم از کسانی که پایینتر از من هستند، برتری جویی و تفاخر کنم.
هوش مصنوعی: ای باد، این زلف را از هر طرف نکش که به خاطر پیچ و تابش، بسیار گرفتار و درهم است.
هوش مصنوعی: وقتی میگویم که جرعهای از جام تو حق من است، ممکن است این برای تو تلخ به نظر برسد، اما واقعیت همین است.
هوش مصنوعی: هر کسی که ساعد تو را ببیند، به خاطر شگفتیاش به دندان آن انگشت میزند.
هوش مصنوعی: به خاطر گریه، بدنم مانند موی پنهانی در یک جام نهان شده است؛ اشکهایم مانند رشتهای در دریاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پریچهره بتی عیار و دلبر
نگاری سرو قدّ و ماه منظر
سیه چشمی که تا رویش بدیدم
سرشکم خون شدست و بر مشجر
اگر نه دل همیخواهی سپردن
[...]
غنودستند بر ماه منور
خط و زلفین آن بت روی دلبر
یکی را سنبل نو رسته بالین
یکی را لالۀ خود روی بستر
ز مشکین جعد زنجیرست گویی
[...]
مرا، دی عاشقی گفت ای سخنور
میان عاشق و معشوق بنگر
نگه کن تا چه باید هر دوانرا
وزین دو کز تو پرسیدم بمگذر
چه خواهد دلبر از دلجوی بیدل ؟
[...]
همایون جشن عید و ماه آذر
خجسته باد بر شاه مظفر
امیر انشاه بن قاورد جغری
جمال دین و دین را پشت و یاور
خداوندی ، کجا کوته نماید
[...]
یکی گفتی که شه را ویس بدتر
به خان اندر ز صد خاقان و قیصر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.