این همایون خانه کامد خانه چشم جهان
روشنایی باد ازو چشم جهان را جاودان
خانه چشمش چرا گویم چو روشن دیده ام
در سیاهی نور آن پنهان و نور این عیان
سبز پوشان صف زده از دور گرد او مگر
بیت معمور است کامد بر زمین از آسمان
در صفا چون خانه کعبه است لیک افتاده است
زمزم آنجا بر کران از خانه اینجا در میان
از در تحسین بود نجار کز درهای او
بر رخ نظارگی بگشاده ابواب جنان
در نیابد خورده کاری های نقشش عقل پیر
بی فرنگی چشم ها از شیشه های تابه دان
بر لب حوض ز مرمر بسته اش بنشین دمی
تا بلور حل در آب منعقد بینی روان
می جهد رقصان به بالا آب از فواره اش
در هوای بزم شاه کام بخش کامران
شاه ابوالغازی معز ملک و دین سلطان حسین
آفتاب عدل و احسان سایه امن و امان
آن که گر سازد به قدر حشمت خود منزلی
تنگ آید زان عمارت عرصه کون و مکان
تا بود از گردش پرگار نقش آرای صنع
شمسه این لاجوردی سقف شمس خاوران
از زمین بوس سرافرازان زرین تاج باد
این سعادت خانه را پر زیب و زیور آستان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان
چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
بیروان تن پیکری پاکیزه چون بیتنْ روان
گر بجنبانیش آب است، ار بلرزانی درخش
ور بیندازیش تیر است، ار بدو یازی کمان
از خرد آگاه نه در مغز باشد چون خرد
[...]
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
[...]
سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان
بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان
بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی
پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان
ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای
[...]
خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند
پر ز خوان خواهی کنونش کرد و خواهی پر سخوان
تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.