ای غمت دولت جاوید همه
قرب تو غایت امید همه
به غمت خاطر نومیدان خوش
وز رخت جنت جاویدان خوش
مبتلای من و ماییم هنوز
مانده در خوف و رجاییم هنوز
چون به مایی خود اندر بندیم
به تو بی فضل تو چون پیوندیم
بین گرفتاری و رسوایی ما
برهان ما را از مایی ما
بو که سویت ره و رویی یابیم
وز گلستان تو بویی یابیم
جامی از جان و جهان بگسسته ست
تار امید به لطفت بسته ست
دار پیوندش ازان تار قوی
کن بدل کهنگیش را به نوی
چون شود عقد امیدش محکم
عقده شک ز دلش گردد کم
ساز از سر یقین آگاهش
ده به میدان توکل راهش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.