بخش ۶ - پیغام فرستادن سلطان به پادشاه روم که اگر چه من بنده زاده ام اما قرار مملکت بر این وجه داده ام که هیچ قوی بازو را مجال آن نمانده است که دست تطاول به مال ضعیفی دراز کند و اگر ناگاه دراز دستی واقع شود به موجب فرموده من بود و انصاف دادن پادشاه روم که هر کسی را دست ضبط و سیاست چنین بالا بود می شاید که همه زبردستان زیردستان او باشند
شاه غزنین چو واقفی ز علوم
کرد تعیین به باجخواهی روم
گفت با او که گر کنند سؤال
از تو آن صاحبان جاه و جلال
که بود بنده زاده ای محمود
این خیال از کجاش روی نمود
تو چه خواهی جواب ایشان گفت
وین غبار از ضمیر ایشان رفت
گفت شاها چو این سؤال به توست
به که گردد جوابش از تو درست
گفت برگو که آری او بنده ست
لیک ازین بندگی نه شرمنده ست
زانکه دادش خدای آن شاهی
که کسی را ز ماه تا ماهی
نرسد دست ظلم بگشادن
گو شمال فروتران دادن
ظلم کردن جز او نیارد کس
چشمه ظلم ازو تراود و بس
رومیان این سخن چو بشنفتند
به تعجب به یکدگر گفتند
که مر او را رسد امیری ما
بهره جستن ز باجگیری ما
برتر از وی چو شهریاری نیست
باج او گر دهیم عاری نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.