گفت اعیان همه صفات مرا
صورتند و شئون ذات مرا
وان صفات و شئون مذکوره
صور ذات و ذات ذوالصوره
نیست ذوالصوره را تغیر حال
در صور هم نفوذ جعل محال
صورت آن صور که اعیانند
هم بدان سیرت و بدانسانند
اختلافی که در صفات و شئون
بود در مستقر عز بطون
گشت در عین این و آن ساری
غیر آن چون شود دگر طاری
کی دهد دست جعل جاعل را
که موافق کند قوابل را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی رابطه میان صفات و ذات میپردازد. شاعر بیان میکند که همه صفات و اشیاء در واقع تجلیاتی از ذات واحد هستند و تغییر در ذات وجود ندارد. صفات شکلهای مختلفی از ذات را نشان میدهند، اما این تغییرات نمیتواند در ذات حقیقی تأثیر بگذارد. بنابراین، تنوع در صفات صرفاً در سطح اشیاء وجود دارد و در حقیقت این تنوع نمیتواند به ذات تغییری بدهد. اشاراتی نیز به عدم امکان جعل و ایجاد تناقض در این صفات و ذات میشود. در نهایت، آنچه که وجود دارد، تأسیس پیچیدگی و تنوع در عین ثبات ذاتی است.
هوش مصنوعی: او گفت: تمام ویژگیهای من تجلیات و جلوههای ظاهری من هستند و جنبههای وجودی من به حقیقت خودم مربوط میشوند.
هوش مصنوعی: این ویژگیها و حالات ذکر شده، تجلیات و جلوههای وجودی است که به ذات صاحب این جلوهها نسبت داده میشود.
هوش مصنوعی: تغییر وضعیت و شکل در وجود ذوالصوره (خداوند) امکانپذیر نیست، زیرا این تغییر در صورتها (اشکال) به هیچ وجه ممکن نیست.
هوش مصنوعی: صورتهای آنچه که در عالم وجود دارند، از همان سیرت و صفات بر خوردارند.
هوش مصنوعی: اختلافاتی که در ویژگیها و جوانب وجود داشت، در مکانی امن و محترم قرار گرفت.
هوش مصنوعی: در همین حال که به نظر میرسد همهچیز در حال گردش و تغییر است، اگر حالتی دیگر به وجود بیاید، اوضاع به شکلی کاملاً متفاوت خواهد شد.
هوش مصنوعی: کیست که به جعلگر اجازه دهد تا قوانین و اصول را به نفع خود تغییر دهد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.