جامی
»
هفت اورنگ
»
سلسلةالذهب
»
دفتر اول
»
بخش ۳۹ - در بیان آنکه در کلام سابق مذکور شد منافی اثبات اختیار آدمی نیست و در تحقیق معنی اختیار و جبر
نبرد فعل را چه خیر و چه شر
آنچه گفتم ز اختیار بدر
آن بود اختیار در هر کار
که بود فاعل اندر آن مختار
معنی اختیار فاعل چیست
آنکه فاعل چو فعل را نگریست
ایزد اندر دلش به فضل و رشاد
درک خیریت وجود نهاد
یعنی آنش به دیده خیر نمود
کاید آن فعل از عدم به وجود
منبعث شد ازان ارادت و خواست
کرد ایجاد فعل و بی کم و کاست
درک خیریت اختیار بود
وان به تعلیم کردگار بود
هر چه این علم و خواست شد سببش
اختیاری نهد خرد لقبش
وانچه باشد بدون این اسباب
اضطراریست نام او دریاب
باشد از اختیار و قدرت دور
فاعل آن بود بر آن مجبور
همچو برگ درخت و شاخ شجر
که بجنبد ز باد شام و سحر
هر که در فعل خود بود مختار
فعل او دور باشد از اجبار
گرچه از جبر فعل او دور است
اندر آن اختیار مجبور است
ورچه بی اختیار کارش نیست
اختیار اندر اختیارش نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.