جامی
»
هفت اورنگ
»
سلسلةالذهب
»
دفتر اول
»
بخش ۳۴ - در بیان آنکه حضرت خواجه بزرگوار قدس سره می فرمودند که بنای کار را به نفس می باید کرد چنانکه اشتغال به وظیفه و زمان حال از تذکر ماضی و تفکر در مستقبل را مشغول گرداند و نفس را مگذارد که ضایع گذرد
خواجه پاک دین پاک نفس
روح الله روحه الاقدس
گفت عارف که در وفا فرد است
کار خود بر نفس بنا کرده ست
هیچگه پیش و پس نمی نگرد
نقد خود جز نفس نمی شمرد
ما مضی مات و المؤمل غیب
نیست جز نقد وقتش اندر جیب
می کند از سر شعور و وقوف
هر نفس را به حق آن مصروف
شده امروز و دی و فردایش
نقطه خاک گشته مأموایش
شغل حالش سترده است از دل
ذکر ماضی و فکر مستقبل
خارج از اختلاف روز و شب است
وقت را گاه ابن و گاه آب است
این وقت است اگر تصرف حال
باشد او را محول احوال
ورز قید تصرفش بدر است
وقت فرزند اوست او پدر است
نیست او ابن وقت ابوالوقت است
وقتش ایمن ز وصمت و مقت است
وقت ها را به قدرت مولا
می کند صرف افضل و اولی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.