گنجور

 
جامی

دوربینان بارگاه الست

بیش ازین پی نبرده اند که هست

ذات پاکش ز چونی و چندی

هستی ساده از نشانمندی

در مکین و مکان چه فوق و چه تحت

وحدتی ساذج است و هستی بحت

وحدتی گشته کثرتش طاری

در همه ساری از همه عاری

از حدود تعلقات برون

وز قیود تعینات مصون

نه به دام قیود صید شده

نه به اطلاق نیز قید شده

هم مقید خود است و هم مطلق

گه ز باطل نموده گاه از حق

قید او سازوار با اطلاق

زهرش آمیزگار با تریاق

اوست مغز جهان جهان همه پوست

خود چه مغز و چه پوست چون همه اوست

بود کل جهان در او مستور

کرد در کل به ذات خویش ظهور

کل در او عین اوست او در کل

عین کل همچو آب اندر گل

آب در گل گل است و گل در آب

عین آب این دقیقه را دریاب

برتر است این سخن ز درک فهوم

کی شود درک جز به ترک رسوم

نرسد کس بدین به بوالهوسی

بگذر از اسم و رسم تا برسی

عقل بگذار کان عقیله توست

دانه مکر و دام حیله توست

عقل جز وی درین نشیمن کسب

بهر آداب بندگیست فحسب

به دلیل علیل و فکر سقیم

کی شناسد صفات و ذات قدیم

بوریا باف اگر چه بشکافد

مو به صنعت حریر چون بافد؟

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]