بخش ۳ - در بیان آنکه حقیقت حضرت حق سبحانه و تعالی هستی ساذج است و وجود مطلق
دوربینان بارگاه الست
بیش ازین پی نبرده اند که هست
ذات پاکش ز چونی و چندی
هستی ساده از نشانمندی
در مکین و مکان چه فوق و چه تحت
وحدتی ساذج است و هستی بحت
وحدتی گشته کثرتش طاری
در همه ساری از همه عاری
از حدود تعلقات برون
وز قیود تعینات مصون
نه به دام قیود صید شده
نه به اطلاق نیز قید شده
هم مقید خود است و هم مطلق
گه ز باطل نموده گاه از حق
قید او سازوار با اطلاق
زهرش آمیزگار با تریاق
اوست مغز جهان جهان همه پوست
خود چه مغز و چه پوست چون همه اوست
بود کل جهان در او مستور
کرد در کل به ذات خویش ظهور
کل در او عین اوست او در کل
عین کل همچو آب اندر گل
آب در گل گل است و گل در آب
عین آب این دقیقه را دریاب
برتر است این سخن ز درک فهوم
کی شود درک جز به ترک رسوم
نرسد کس بدین به بوالهوسی
بگذر از اسم و رسم تا برسی
عقل بگذار کان عقیله توست
دانه مکر و دام حیله توست
عقل جز وی درین نشیمن کسب
بهر آداب بندگیست فحسب
به دلیل علیل و فکر سقیم
کی شناسد صفات و ذات قدیم
بوریا باف اگر چه بشکافد
مو به صنعت حریر چون بافد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در شعر "دوربینان بارگاه الست"، شاعر به بررسی ذات و حقیقت خداوند میپردازد. او میگوید که ذات پاک خدا از چگونگی و کمیت جداست و هستی سادهای دارد. همه دنیا در خداوند نهفته است و او در همه چیز وجود دارد. این وحدت در کثرت، نشاندهندهی این است که خداوند نه به قیود محدودیتهای دنیوی گرفتار است و نه به اطلاق. عقل و تفکر انسانی، قادر به درک این حقیقت نیست و برای دستیابی به آن، باید از رسوم و ظواهر گذر کرد. در پایان، شاعر نشان میدهد که براساس فهم سطوح بالای وجود، انسان باید به درک عمیقتری از حقیقت وجود برسد.
هوش مصنوعی: نگهبانان و مراقبان درگاه هستی، درک بیشتری از حقیقت وجود ندارند و از آنچه هست، فراتر نرفتهاند.
هوش مصنوعی: وجود پاک او فراتر از هر گونه و کم و زیادی است و نشان دادن او به سادگی غیرممکن است.
هوش مصنوعی: در هر جا و هر مکانی، چه بالاتر و چه پایینتر، وجود یک پیوستگی ساده و واقعی وجود دارد که هستی را به شکل خالصی نشان میدهد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در دنیای تنوع و گوناگونی، یک نوع وحدت و یکپارچگی وجود دارد که بر همه چیز حاکم است، بدون اینکه از هیچ چیز خاصی تأثیر بپذیرد یا وابسته به آن باشد.
هوش مصنوعی: از مرزهای وابستگیها خارج شو و از محدودیتهای مشخصات محافظت کن.
هوش مصنوعی: نه به دام محدودیتها گرفتار شدهام و نه به آزادی مطلق، همچنان در وضعیتی بیقید و شرط هستم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که یک شخص هم به اصول و قواعد خود پایبند است و هم در برخی از مواقع از این اصول خارج میشود؛ گاهی اوقات به سمت باطل میرود و گاهی دیگر به سمت حق.
هوش مصنوعی: مرز و محدودیتی که برای او تعیین شده، با عناصری که ویژگیهای متضادی دارند ترکیب شده است؛ زهر و درمان در کنار یکدیگر وجود دارند.
هوش مصنوعی: او همان essence و جوهر وجود جهان است و همه چیز در جهان تنها لایهای ظاهری از اوست. چه مغز و چه پوست، هر دو از او نشأت میگیرند، زیرا همه چیز در نهایت به یک منبع برمیگردد.
هوش مصنوعی: جهان همه چیز در وجود او پنهان است و او در تمامی ابعاد خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: تمامی وجود در او جمع شده و او در تمامیت خود، سرمایه وجود است؛ مانند آبی که در گل نهفته است.
هوش مصنوعی: آب در گل و گل در آب است. لحظهای از این تعادل و پیوند را درک کن.
هوش مصنوعی: این سخن از درک و فهم بالاتری برخوردار است؛ فهم واقعی تنها با کنار گذاشتن عادات و رسمهای عادی به دست میآید.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به آرزوهای خود برسد، نباید به شهرت و نام و نشان توجه کند و باید از آنها بگذرد.
هوش مصنوعی: عقل خود را به کار بگیر، زیرا که نه تنها فکر و خرد توست بلکه وسیلهای است برای شناسایی ترفندها و نیرنگها.
هوش مصنوعی: عقل انسانی فقط برای یادگیری آداب بندگی و احترام به خداوند در این دنیا به کار میرود.
هوش مصنوعی: به خاطر بیماری و تفکر نادرست، کسی نمیتواند صفات و ذات ازلی و جاودانی را بشناسد.
هوش مصنوعی: اگر چه بافنده بوریا مو را با دقت و هنر به حریر تبدیل کند، اما ارزش کار او وقتی مشخص میشود که ببیند در نهایت چه چیزی بافته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.