گنجور

 
جامی

سائلی گفت با کسی به عجب

با فلانت چه نسبت است و نسب

گفت او ترک هست من تاجیک

لیک داریم خویشی نزدیک

دارد او پر درختها باغی

بر یکی کرده آشیان زاغی

هر گه آن زاغ می کشد آوا

آید آوای او بدین مأوا

تا مرا جای بودن این مأواست

گوش من بر صدای آن آواست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode