گنجور

 
اوحدی

اوحدی، گر سر لجاجت نیست

زو نخواهی که خواست حاجت نیست

باغ و خرمن چه خواهی و ده ازو؟

زو چه خواهی که باشد آن به ازو؟

تو ازو وقت حاجت او را خواه

کو نماید به هر مرادت راه

گر مریدی جزو مرادت نیست

ور جزو خواهی این ارادت نیست

هر که بی‌او رود فرو ماند

خیز و بیخود برو، که او ماند

او شوی گر ز خود فنا گردی

تو نمانی، چو آشنا گردی

مرغ آن باغ صید این دانه است

آنچه کردی طلب درین خانه است

زلف معشوق زیر شانهٔ تست

تیر آن شست بر نشانهٔ تست

به خود آنجا کسی نداند رفت

به خدا باشد ار تواند رفت

هر چه اندر جهان او باشد

یا خود او یا از آن او باشد

خرد اندر جهان او نرسد

علم بر آستان او نرسد

با تو عقل ار چه بس دراز استد

از تو در نیم راه باز استد

گر بخواند، جدا ندانی شد

ور براند، کجا توانی شد؟

بگریزی، کجا روی که نه اوست؟

بستیزی کست ندارد دوست

صورتی را کزو نبود خبر

نقش دیوار دان و صورت در

سر این نقش را چه دانی تو؟

که ز نقاش در گمانی تو

ما نباشیم و این جلال بود

لم یزل بود لایزال بود

تا تو این جاه و جای را بینی

به خدای، ار خدای را بینی

ز تو یک نفس جدا نبود

تو نبینی، گناه ما نبود

راه خود کس به خود ندید آنجا

ز محمد توان رسید آنجا

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]