|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نوعی ناتوانی در شناخت و درک متقابل اشاره میکند. او میگوید که نه تو به من نگاه میکنی و نه من جرات دارم به تو نگاه کنم. به جای این تشویش، بهتر است که هر کدام از ما خود را از این شرایط رها کنیم. شاعر از درد و رنجی که ناشی از این رابطه است سخن میگوید و خواستار آزادی از این وضعیت است.
هوش مصنوعی: گفتم وقتی که خود را به بندگی تو درآوردهام، در حقیقت راحتی و خوشبختی را در زندگیام پیدا کردهام.
هوش مصنوعی: من یادم نمیآید که در لحظهای که بر سفرهی نعمت تو نشستهام، نان را با رنج و غم دل بخورم.
هوش مصنوعی: من با جانم، به خاطر لطف و کرم تو، نیکی و مهربانیات را به رایگان تقدیم میکنم، و در عوض، حتی نان را هم با طلا به تو میبخشیدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم چو بسته ام کمر بندگیّ تو
بهر میان خویش ز جوزا کمر خرم
در خاطرم نبود که بر خوان دولتت
آب آنگهی خورم که به خون جگر خرم
لایق شناسی از کرم خود که بردرت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.