چشم من چون بخت تو ناخفته به
کار من چون زلف تو آشفته به
فنته دلهاست چشم مست تو
شاید ار خفته است فتنه خفته به
چندگوئی من چکردستم بگوی
آنچه با من کرده ناگفته به
دل ببردی جان اگر خواهی ببر
ناوک تو بر نشانه خفته به
گفتی از من در دعا تقصیر نیست
سینه از چونین محالی رفته به
با تو سراندر میان خواهم نهاد
گز طبیبان درد را ننهفته به
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی چشم محبوب و تأثیر آن بر دل و جان خود اشاره میکند. او میگوید که چشم محبوبش همچون سرنوشت اوست و دل او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. شاعر از ناگفتهها و احساساتی که در دل دارد سخن میگوید و میپرسد چرا تا کنون در این باره صحبت نکرده است. او همچنین اشاره میکند که اگر محبوب بخواهد، میتواند دل و جانش را به راحتی ببرد. در پایان شاعر تصمیم میگیرد که درباره دردهایش با محبوبش صادقانه گفتگو کند.
هوش مصنوعی: چشم من مانند بخت تو بیخبر از حال من است و کار من مانند زلف تو به هم ریخته و آشفته است.
هوش مصنوعی: چشم زیبا و افسونگر تو باعث شگفتی و تلاطم دلهاست. ممکن است که این فتنه و آشفتگی در دلها، حتی در خواب هم وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: چند بار باید بگویم که چه کارها کردم، بگذار بگوید آنچه را که با من کرده و هنوز بازگو نکرده است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دل کسی را تسخیر کنی، با تیر محبت خود به هدف بزن که در دل او خوابیده است.
هوش مصنوعی: تو گفتی که در دعا از من قصوری نیست، اما از دل من چیزهایی از این نوع دور شده است.
هوش مصنوعی: من با تو دربارهی درد و مشکلم صحبت خواهم کرد و هیچ پنهانکاری از تو نخواهم داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفت یا رب آن سخن بنهفته به
گرچه میدانی تو آن ناگفته به
گفت این فتنه است فتنه خفته به
سرّ این ک ار نهان ناگفته به
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.