رخ تو طعنه بر ماه فلک زد
سمندت خاک در چشم ملک زد
دولعل تو خرد را دیده بردوخت
دو جزع تو سمارا برسمک زد
عیار ماه گردون داشت نقصان
چو نقد خویش با تو در محک زد
اگر ازتو نماند مه عجب نیست
که باشش نقطه پروین کم زیک زد
زشرمت شد نهان در خاک خورشید
چو حسنت خیمه چون مه بر فلک زد
بساکز هجر تو خون جگر خورد
کسی کو باغمت نان و نمک زد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و نسبت به او احساساتی عمیق دارد. او به طعنههایی که رخسار معشوق به ماه میزند، و همچنین به اسب او که خاک را در چشمان دیگران میزند، اشاره میکند. زیبایی معشوق به حدی است که خرد را گمراه کرده و تمامی زیباییهای گردون در برابر او کمرنگ به نظر میرسند. حتی اگر معشوق از بین برود، تعجبی نخواهد بود چون درخشش او به اندازهای است که نقطههای دیگر به کناره میروند. در نهایت، شاعر از درد جدایی و هجران سخن میگوید و تأثیر عمیق عشق را بر احساسات و زندگیاش به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو به ماه آسمانی اعتراض کرد و اسب تو با گرد و خاکش در چشم پادشاهان نفوذ کرد.
هوش مصنوعی: دو دندان تو چنان زیباست که عقل را به شگفتی میاندازد و گویی دو گیسوی تو بر روی دل رسم میاندازد.
هوش مصنوعی: ماه درخشان کمنور شده است، مانند اینکه وقتی برای سنجش ارزش عشق خویش با تو، آن را در ترازوی واقعی قرار دادهام.
هوش مصنوعی: اگر تو دیگر درخششی نداشته باشی، جای تعجب نیست که ستارهای هم که در آسمان داری، کمنورتر از نقاط دیگر باشد.
هوش مصنوعی: خجالت تو باعث شد که زیباییات را از چشمها پنهان کنی، همانطور که خورشید در خاک پنهان شده است، و زیباییات مانند چادر مه بر آسمان گسترده شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر فقدان تو، کسی به شدت عذاب میکشد و در عین حال کسانی که در باغ تو زندگی کردهاند، بر او نان و نمک میزنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از آن خورشید خرگه بر فلک زد
که یک انگشت با تو بر نمک زد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.