جان ما دوری ز خاک کوی جانان برنتافت
کوی جانان از لطافت زحمت جان بر نتافت
شعله ای زد شمع رویش هر دو عالم محو شد
ذره بی تاب تاب مهر تابان برنتافت
گفتمش جان است آن لب گشت چون از نازکی
این سخن لعل لب جان بخش جانان بر نتافت
تیر باران بلا بود و دل اندر راه او
پشت بر جان کرد و روی از تیرباران برنتافت
قالب خاکی من شد غرقه در غرقاب اشک
کز تنور سینه ام زین بیش طوفان بر نتافت
خود چگونه بر تواند تافت خون عالمی
گردنی کز نازکی بار گریبان بر نتافت
پای او بر دیده مالیدم شد از مژگان به رنج
برگ گل سر تیزی خار مغیلان بر نتافت
هر که در این پرده محرم شد ز خود بیگانه گشت
هر که با این درد الفت یافت درمان بر نتافت
شعله دل سر برآورد از گریبان جلال
زان که آتش بیش ازین در زیر دامان بر نتافت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که با، عشق آشنا شد، زحمت جان، بر نتافت
درد پر ورد محبت، بار درمان بر نتافت
هر دماغی، کز هوای خاک کویش برد، بوی
از نسیم صبحدم، بوی گلستان بر نتافت
پرتو دیدار جانان تافت بر جان، در ازل
[...]
جان ما دوری زخاک کوی جانان برنتافت
کوی جانان از لطافت زحمت جان برنتافت
باقزی تن جامه چون با ماه کتان بر نتافت
تافته تاب رخ شرب زرافشان برنتافت
جامه بین در زیر سوزن کوبزانو چون فتاد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.