چو سلطان فلک را بار بشکست
مه من ماه را بازار بشکست
ز شادُرْوان چو گل بیرون خرامید
ز حسرت در دل گل خار بشکست
شب تاریک شد چون روز روشن
چو سنبل در گل فرخار بشکست
به لب یاقوت را خون در دل افکند
به رخ خورشید را مقدار بشکست
کمر بربست و سرو از پا درافتاد
کله بنهاد و بدر انوار بشکست
ز رعنا پیشگی بر قرص خورشید
سر زنجیر عنبربار بشکست
به دور نرگس باده پرستش
درِ خم خانه خمّار بشکست
به خون اشک رندان خرابات
خمار نرگس خونخوار بشکست
سر ناموس عیّاران شبرو
به چین طرّه عیّار بشکست
فراوان توبه پرهیزکاران
که آن جادوگر بیمار بشکست
جلال از توبه کردن کرد توبه
که توبت کرد و دیگربار بشکست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به ناخن برگل روخار بشکست
زسیلی شیشه در گلزار بشکست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.