خیز که شب رفت و صبح کرد تجلّی
بزم برآرای همچو جنّت اعلی
روضه مینو ست یا مدینه شیراز
نکهت خلد است یا هوای مصلّی
باغ سبق برده از حظیره فردوس
سرو خرامان شکست رونق طوبی
از خم کاکل فروغ طلعت ساقی
چون شب دیجور عکس نور تجلّی
ساعد و لعلش به قتل عاشق و احباب
هم ید بیضا نموده هم دم عیسی
قبله ما نیست جز درت که نباشد
قبله مجنون جز آستانه لیلی
کعبه رندان بود حریم خرابات
توبه مستان بود ز توبه و تقوی
خدمت دردی کشان بی دل و دین کن
تا بدهندت مراد دنیی و عقبی
زهره مجلس به بارگاه شهنشاه
نغمه شعر جلال برده به شعری
مالک دین و جمال م لّت ابواسحق
آنکه به فرمان اوست عرصه دنیی
خسرو اعظم خدایگان سلاطین
جان جهان پادشاه صورت و معنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به سلامت به حِلّه آمد سَلْمیٰ
خُلد شد از خرّمی چو جنّت ماوی
آب گرفت از لبش حلاوت کوثر
خاک گرفت از رخش طراوت طوبی
باد چو بر زلف او وزید جهان را
[...]
الی سامع الاصوات مع بعد المسری
شکوت الّذی القاه من الم الذکری
فیا لیت شعری و الامانی کثیرة
أ یشعر بی من بت ارعی له الشعری
یار از غم من خبر ندارد گویی
[...]
رطل گران کن که روی در طرب آورد
شاه قزل ارسلان سپهر معالی
چون نبود خویش را دیانت و تقوی
قطع رحم بهتر از مودت قربی
گفت به من محتسب که توبه کن از می
پیر شدی توبه بعد از این نکنی کی
گفتمش آری من و تو هر دو به یک بار
توبه کنیم ار موافقت کنی از می
باک نباشد ز عهده هم به در آییم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.