تا به سلامت به حِلّه آمد سَلْمیٰ
خُلد شد از خرّمی چو جنّت ماوی
آب گرفت از لبش حلاوت کوثر
خاک گرفت از رخش طراوت طوبی
باد چو بر زلف او وزید جهان را
داد به بیروزی و سعادت بُشری
این دل غمگین خلاص یافت ز حیرت
وین تن مسکین نجات یافت زبلوی
باز به لیلی رسیده دلشده مجنون
باز به مجنون رسیده دلشده لیلی
سلمی با ما سلام کرد به خوشی
باد همه شادی و سلامت سلمی
رحمت ایزد بر آن نگار که رویش
کرد معطر نگارخانهٔ مانی
شکر خداوند را که بار غم او
بر دل بدگوی هست و بر دل ما نی
دل نکشد بار غم چو باز ببیند
بارگه مجْد ملک سید دنیی
بدر زمین، شمس دین، موید دولت
صدر زمان اسعد محمد موسی
بار خدایی که از سعادت او یافت
هرچه همی از زمانه کرد تمنی
دولت او سعد اکبر است جهان را
هست ز تاثیر او سعادت کبری
مجلس او را ز بس جلالت و رفعت
مهر سزد مسند و سپهر مُصَّلی
از قِبَل خدمتش ز عالم ارواح
میل بود روح را به قالب موتی
نیست به مُنهیش حاجت از قبل آنک
هرچه رود آسمان بدو کند اَنْهی
مملکت شاه را ز خصم تهیکرد
همچو نبی کعبه را ز لات و ز عُزّی
خصم نگیرد قرار پیش ضمیرش
طور نگیرد قرار پیش تجلی
نور ضمیرش کند به دیدهٔ خصمان
آنجه زمرّد کند به دیدهٔ افعی
بر ره دنیا نهاد مایه ز احسان
بر ره عقبی نهاد توشه زتقوی
مایه و توشه چنین نهد به همه حال
آنکه به دنیی بود عزیز و به عقبی
جان به تن اندر شدست منشی مدحش
جان کند انشاد چون غزل کند انشی
دهر نویسندهٔ مناقب او شد
دهر نویسد چو آسمانکند املی
ای به سزا صاحبی که هر که به رغبت
پیش تو آید زدیگران کند ابری
چون تویی اندر جهان سزای تقدم
خلق جهان را چه حاجت است بهشوری
مفتی دولت تویی و هست همیشه
قصهٔ حاجات خلق پیش تو فتوی
حل کند اندر زمان سعادت کلی
مشکل آن را که بشنود ز تو آری
آنکه به یک شب محمد قرشی را
برد ز بیتالحرم بهمسجد اقصی
داد تو را حلم و علم خضر و براهیم
حکم سلیمان و پارسایی یحیی
چون رود اندیشه در ضمیر تو گویی
درکف موسی همی رود دم عیسی
قاعدهٔ ملک شد به رای تو محکم
رای تو چون حجت است و ملک چو دعوی
خامهٔ تو سست و لاغرست ولیکن
ملک و خزانه به توست محکم و فربی
آرزو آید همی نجوم فلک را
کز تو شناسند بر زمین خط اجری
بار خدایا پس از مدایح سلطان
هست همه مدحها به نام تو اولی
در صفت تو سخنوران جهان را
نثر به نثره رسید و شعر به شِعْری
هست معزی به دولت تو عجم را
همچو عرب را جریر و اخطل و اعشی
کرد ز خانه به خدمت تو تَقَرُّب
بنده تَقَرُّب کند به خدمت مولی
گر دل او کرد آرزوی روی تو نشکفت
آرزوی عافیت کند دل مرضی
از جهت آن رسید دیر به خدمت
کز خطر راه بود با غم و شکوی
صعب رهی کاندرو نصیب نیابد
آدمی از زاد وگوسفند زمرعی
خار درو تیزتر ز نشتر و سوزن
آب درو تلختر ز حنظل و دفلی
ساده همه دشتها چو تارک اقرع
خشک همه حوضها چو دیدهٔ اعمی
آفت و بلوی کشیده بنده ولیکن
بود دل و گوش او به آیت نجوی
گرچه مرض داشت از سموم بیابان
کرد علاجش نسیم درگه اعلی
عروه وثقی قبول توست رهی را
هست تمسک همه به عروه وثقی
تاکه بود در زمین به قدرت باری
آب و هوا را همیشه منفذ و مجری
تا که بود در خریف برگ چناران
راست چو دست خضاب کرده به حنی
زیر مراد تو باد گنبد گردون
زیر نگین تو باد عالم صغری
حق به تو افروخته چو عقل به ایمان
دین به تو آراسته چو لفظ به معنی
چاوش ایوان تو به هیبت بهمن
حاجب درگاه تو به حشمت کسری
آمده شادی به بارگاه تو هر روز
چون به مِنی حاجیان به موسم اضحی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزلی دربارهٔ عشق و زیبایی زندگی و بندگی است که در آن شاعر به وصف سلمیٰ و تاثیر او بر زندگی انسانها میپردازد. او از ورود سلمیٰ به حله و خوشحالیاش از این دیدار میگوید و نعمتهای الهی را در زندگیاش میستاید. شاعر از غم و رنجهای خود صحبت میکند که با آمدن سلمیٰ به مسرت تبدیل میشود. در ادامه، به مدح سلطانی میپردازد که برکات و سعادت را برای مردم به ارمغان آورده و اشاره میکند که بندگان به او روی میآورند تا حاجاتشان را برآورده کند. در نهایت، شعر به تمجید از جایگاه شاه و نعمتهایی که در دنیا و آخرت برای بندگان فراهم آورده میپردازد.
هوش مصنوعی: وقتی سلامتی به حله رسید، زندگی از شادی همچون بهشت زیبا شد.
هوش مصنوعی: آب میوهای شیرین از لبانش جاری شد و خاک از زیبایی چهرهاش خرم و سرزنده گردید.
هوش مصنوعی: زمانی که باد در موهای او وزید، جهان را به حالت پیروزی و خوشبختی سوق داد.
هوش مصنوعی: این دل غمگین از حیرت رهایی پیدا کرد و این جسم بینوا از ظاهر نجات یافت.
هوش مصنوعی: مجنون دوباره به عشق لیلی رسیده و لیلی هم دوباره به یاد مجنون آمده است.
هوش مصنوعی: سلمی با ما به خوبی سلام کرد و این سلامی خوشایند است. امیدوارم که همه شاد و سالم باشند.
هوش مصنوعی: رحمت خداوند بر آن معشوقی که چهرهاش عطرآگین کرده است گالری آثار مانی.
هوش مصنوعی: خدا را شکر که بار غم و ناراحتی بر دل کسانی که بد میگویند سنگینی میکند، ولی بر دل ما این بار وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دل نمیتواند بار سنگین غم را تحمل کند وقتی که دوباره نیکی و عظمت مقام سید دنیا را مشاهده کند.
هوش مصنوعی: در این متن به ستارهای درخشان اشاره شده که نماد روشنی و هدایت است. این ستاره به فردی بزرگ و ممتاز نسبت داده شده که در زمان خود به عنوان یک پیشوای دینی و اجتماعی شناخته میشود. او نقش مهمی در هدایت مردم و پیشبرد امور جامعه دارد و به عنوان شخصی با فضیلت و مقام والای انسانی و معنوی معرفی شده است.
هوش مصنوعی: خدای من، همه چیزهایی که از خوشبختی او به دست آوردم و هر خواستهای که از زمانه داشتم، به خاطر لطف او بوده است.
هوش مصنوعی: نعمت و خوشبختی او بسیار بزرگ است و بر جهان اثر مثبت میگذارد، به طوری که همه در سایه وجود او به سعادت و خوشحالی دست مییابند.
هوش مصنوعی: به خاطر بزرگی و عظمت او، مجلسش به مانند عرش آسمان، مناسب و شایسته است.
هوش مصنوعی: از جانب او، روح به سمت زمین کشش دارد و به جسم مادی متمایل میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نیازی به پیشگویی یا احتیاط نیست، چرا که هر چیزی که در آسمان اتفاق بیفتد، به سوی او خواهد رفت و به سرانجام خود خواهد رسید.
هوش مصنوعی: شاه کشورش را از دشمنان پاک کرد، مانند اینکه پیامبر کعبه را از بتهای لات و عزی پاک ساخت.
هوش مصنوعی: دشمن نمیتواند در برابر ضمیر خود آرام بگیرد و نمیتواند در مقابل تجلی وجود خود استراحت کند.
هوش مصنوعی: نور وجودش باعث میشود که دشمنانش نیز او را ببینند، همانطور که زمرّد در چشمان افعی قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، بخششها و کارهای نیک را به عنوان سرمایه بگذار و برای آن جهان آخرت، توشهای از تقوا و پرهیزگاری فراهم کن.
هوش مصنوعی: این فرد در هر وضعیتی، توشه و سرمایهای برای خود جمعآوری میکند، حتی اگر در دنیا انسان باارزشی باشد و در آخرت نیز مورد توجه قرار گیرد.
هوش مصنوعی: روح من در جسم قرار گرفته و در وصف او، جانم میرود. وقتی او غزل میسراید، حتی کلمات نیز چنان دلانگیز میشوند که جان میدهند.
هوش مصنوعی: زمان، داستاننویس فضائل او شد. چنانکه آسمان، نوشتهها را مینویسد.
هوش مصنوعی: ای صاحب برحق که هر کسی با میل و رغبت به سمت تو بیاید، در نظر دیگران به مانند ابر میباشد و در قدرت توست که او را از دیگران جدا کنی.
هوش مصنوعی: وقتی تو در این دنیا وجود داری، دیگر نیازی به بررسی و تحلیل جهان و خلقت آن نیست.
هوش مصنوعی: تو مفتی کشور هستی و همیشه در مورد نیازهای مردم، سوالات و درخواستهای آنها را پیش خودت بررسی میکنی.
هوش مصنوعی: هر کسی که از تو بشنود، میتواند مشکلات کلید سعادت را در زمان خود حل کند.
هوش مصنوعی: کسی که در یک شب محمد (ص) را از خانه کعبه به مسجد الاقصی برد.
هوش مصنوعی: تو دارای صبر و دانش خضر، توانایی قضاوت سلیمان و پاکدامنی یحیی هستی.
هوش مصنوعی: وقتی که اندیشه و فکر در وجود تو جریان دارد، گویی که مانند عصای موسی قدرت و انرژی را به همراه دارد و زندگی را به حرکت درمیآورد، یا مانند روح عیسی که سلامتی و حیات را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: میگوید که قدرت و سلطه بر اساس نظر و نظر تو است؛ به این معنا که نظر تو مانند حجت و دلیل محکم است و سلطنت نیز همچون ادعایی است که بر مبنای آن تأسیس شده است.
هوش مصنوعی: دست تو شاید نازک و ضعیف باشد، اما قدرت و ثروت در اختیار تو است و به استحکام و فراوانی میرسد.
هوش مصنوعی: آرزو میکند که ستارههای آسمان تو را بشناسند و نشانهای از نیکوییهایت بر زمین بیابند.
هوش مصنوعی: خداوندا، بعد از ستایشهای پادشاه، همهی تعریفها و مدحها سزاوار تو هستند و شایسته است که ابتدا به تو اختصاص یابند.
هوش مصنوعی: در وصف تو، بلاغتسازان دنیا به جایی رسیدند که نثر آنها به همدیگر شباهت پیدا کرد و شعرهایشان نیز به یکدیگر شباهت یافت.
هوش مصنوعی: معزی با نعمت و فضل تو برای عجم مانند جریر، اخطل و اعشی برای عرب است.
هوش مصنوعی: بنده برای نزدیک شدن به معشوق از خانه بیرون آمده است.
هوش مصنوعی: اگر دل او خواستار چهره تو باشد، آرزوی آرامش برایش ممکن نیست، چون دل بیمار است.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه مسیر پرخطر و دشواری داشتم، به خدمت شما دیر رسیدم و این موضوع باعث ناراحتی و گلایهام شد.
هوش مصنوعی: راهی دشوار است که در آن انسان از دارایی و ثروت بهرهای نمیبرد.
هوش مصنوعی: خاری که درو میکنی، تیزتر از تیغ و سوزن است و آبی که از آن میگیری، تلختر از میوهای تلخ و زهرآگین است.
هوش مصنوعی: دشتها به سادگی و بیژرفایی میمانند مثل سرِ کچل، و حوضها همچون دیدههای کور، بی آب و زندگی هستند.
هوش مصنوعی: بنده درگیر مشکلات و سختیهاست، اما دل و گوشش به پیامهای پنهانی و الهامات معنوی گوش فرا میدهد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه او از بیماریهای ناشی از سمیات بیابانی رنج میبرد، نسیم خوشی که از درگاه عالی میوزید، به درمان او کمک کرد.
هوش مصنوعی: عروه وثقی، پیوند محکم و قابل اعتمادی است که همه به آن چنگ میزنند و پناه میبرند. به همین دلیل، راهی برای دست یافتن به این پیوند باید وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که قدرت الهی در زمین وجود دارد، آب و هوا همیشه به عنوان وسیله و مجری عمل میکند.
هوش مصنوعی: در زمان پاییز، برگهای چنار به رنگی شبیه به حنایی و زیبا در میآیند و در این حالت به نظر میرسد که مانند دستانی که با رنگ خضاب شدهاند، شگفتانگیز و جذاب هستند.
هوش مصنوعی: به تو خوش بگذرد، همچنان که آسمان بالای سر تو ادامه دارد و جهان کوچک به خاطر تو در آرامش باشد.
هوش مصنوعی: خداوند نیکی را در وجود تو قرار داده است، همانطور که عقل، ایمان را در خود جای داده است. دین نیز در تو تجلی یافته است، مانند این که کلمات معنا پیدا میکنند.
هوش مصنوعی: دربان ایوان تو با شکوهی چون بهمن و سواری تو با عظمت و جلالی مانند کسری است.
هوش مصنوعی: هر روز شادی و خوشحالی به حضور تو میآید، مانند حجاجی که در روزهای خاص مراسم قربانی، به مِنا میروند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الی سامع الاصوات مع بعد المسری
شکوت الّذی القاه من الم الذکری
فیا لیت شعری و الامانی کثیرة
أ یشعر بی من بت ارعی له الشعری
یار از غم من خبر ندارد گویی
[...]
رطل گران کن که روی در طرب آورد
شاه قزل ارسلان سپهر معالی
چون نبود خویش را دیانت و تقوی
قطع رحم بهتر از مودت قربی
گفت به من محتسب که توبه کن از می
پیر شدی توبه بعد از این نکنی کی
گفتمش آری من و تو هر دو به یک بار
توبه کنیم ار موافقت کنی از می
باک نباشد ز عهده هم به در آییم
[...]
باده ی گلگون مرا و طلعت سلمی
شربت کوثر ترا و جنّت اعلی
صحبت شیرین طلب نه حشمت خسرو
مهر نگارین کزین نه ملکت کسری
دیو بود طالب نگین سلیمان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.