ای چشم و دهان تو به هم خواب و خیالی
روی تو و ابروی تو بدری و هلالی
آن زلف تو بر روی تو دیوی ست پریزاد
یا نی که به هم بر شده نوری و ظلالی
تا سوختگان ناله برآرند چو بلبل
یک ره بنما همچو گل از پرده جمالی
دی باد صبا حال سر زلف تو می گفت
بیچاره دل افتاد از آن حال به حالی
ای باد! بگو حال من خسته بر دوست
گر زان که ترا هست درین پرده مجالی
کان عاشق دلسوخته در هجر تو بگداخت
در وی بنمانده ست اثر جز که خیالی
تا خود چه بلا خواست ز بالای تو گویی
بر عالمیان رای خداوند تعالی
ای مه! بنما چهره که روزم به شب آمد
کآن روز که بی تو گذرد هست چو سالی
شد نیست به یکبار جلال از خود اگر بود
بر خاطرت از هستی او گرد ملالی
عمرش به زوال آید و هرگز نپذیرد
در خاطر او آتش عشق تو زوالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جاذبه معشوق اشاره کرده و عشق و دلتنگی خود را بیان میکند. او چشم و دهان معشوق را خوابآلود میبیند و زیباییهای او را با تصاویری چون هلال و پریزاد توصیف میکند. زلف معشوق را دیوی با زیباییهای خاص میداند و از خواستهاش برای دیدن او به عنوان یک گل سخن میگوید. شاعر از بادی خواهش میکند تا حال دلش را به معشوق برساند و از دلتنگیهایش بگوید. همچنین بیان میکند که روزهای بدون معشوق برایش چون سالی طولانی میگذرد و عشقش همچنان برقرار است، حتی اگر عمرش رو به زوال رود. در نهایت، او در آرزوی دیدن چهره معشوق خود است تا از این دلتنگی رهایی یابد.
هوش مصنوعی: ای چشمان تو و دهانت در خواب و خیال است، چهرهات مانند مهتاب و ابرویت چون هلال ماه زیباست.
هوش مصنوعی: زلف تو مانند دیوی است که بر روی تو سایه افکنده، آیا پری زیبایی است یا نه؟ که با هم نور و سایهای از خود به جا میگذارد.
هوش مصنوعی: به سوختگان اجازه بده تا مانند بلبلان ناله کنند. یکبار به آنها راهی نشان بده که همچون گل از زیبایی خود پرده بردارند.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی از حال و هوای موهای تو میگفت، و دل بیچاره از آن حال دچار وضعیتی دیگر شد.
هوش مصنوعی: ای باد! به دوست بگو که حال من چقدر خسته و غمگین است، زیرا تو در این پرده میتوانی به او برسید.
هوش مصنوعی: عاشق دلسوختهای که در دوری تو سوخته و حالا هیچ اثری از او نمانده جز خاطرهای از عشقش.
هوش مصنوعی: بگذار تا ببینیم چه مصیبت و بلایی از سوی تو بر سر مردم نازل میشود، آنچه تو بخواهی از ارادهی پروردگار بزرگ است.
هوش مصنوعی: ای ماه! چهرهات را به من نشان بده، که روز من به خاطر نبودنت به شب تبدیل شده است. روزهایی که بی تو میگذرد، انگار یک سال طول میکشد.
هوش مصنوعی: اگر جلال و زیبایی او را یکبار هم تجربه کنی، دیگر هیچ چیزی از خودت نخواهی داشت. اگر او در ذهنت باشد، هیچ اندوهی از وجودش به تو نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: عمر انسان به پایان میرسد، اما او هرگز نمیپذیرد که عشق تو از یادش برود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دور از تو مرا عشق تو کرده ست به حالی
کز مویه چو مویی شدم از ناله چو نالی
تا شب دل من سوزی هر روز به جنگی
تا روز تنم کاهی هر شب به خیالی
ماننده خورشیدی پیدا شده و من
[...]
ای بر سمن از مشک به عمدا زده خالی
مسکین دلم از خال تو گشته است به حالی
حالی به جهان زارتر از حال دلم نیست
تا نیست دل آشوبتر از خال تو خالی
قدّ و دهن و زلف تو و جعد تو دیدم
[...]
ماه رجب فرخ و نوروز جلالی
گشتند قرین از قبل فرخ فالی
فال همه عالم شود از هر دو مبارک
گیرند اگر خال خود از صدر معالی
صدری که همه ساله بیننده او بر
[...]
المنة لله تبارک و تعالی
کاسلام گرفت از تو و جاه تو جمالی
المنة لله که بیفزود بجاهت
هم مسند و هم منبر را فرو جلالی
المنة لله که بیستان شریعت
[...]
ای یافته از چهره تو حسن کمالی
داده است جمالیت خدا و چه جمالی
از دیده من عشق تو انگیخته نیلی
وز قامت من هجر تو پرداخته فالی
چون زلف تو شد حالم و این از همه خوشتر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.