صبحدم می گفت نالان بلبلی بر شاخساری:
گل بخواهد رفت تا دیگر که بیند نوبهاری
هر که را روزی صفایی رو نماید در زمانه
روزگارش تیره گرداند به اندک روزگاری
لاله هر سال از چمن یک بار روید وین عجب بین
کز سرشک دیده ام هر دم بروید لاله زاری
شمع بر بالین من تا روز هر شب زنده دارد
بر من دل خسته می گرید زهی دلسوز یاری
بر من آن کس را بسوزد دل که همچون شمع باشد
شب نشینی تن گدازی زرد رویی اشکباری
ناصحم گوید به یکبار اختیار از دست مگذار
این نصیحت گو کسی را کن که دارد اختیاری
شیوه طوطی هوس دان عاشقی از بلبل آموز
کآن یکی با شهد الفت دارد این با نوک خاری
در میان بحر محنت غرقم از شوق میانش
با کنار افتادمی گر بودی امّید کناری
سالها بر خاک کویش زندگانی صرف کردم
عمر بگذشت و ازین در برنیامد هیچ کاری
ای جلال! اندر پی هر سختیی آسانی است
هر بهاری را خزانی هر خزانی را بهاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شرایط سخت زندگی و ناپایداری شادیها اشاره میکند. بلبل نالان به گلخواهی میرود و نشان میدهد که هر کسی در دنیای خود ممکن است روزهای خوبی داشته باشد، اما به زودی این روزها میگذرد و تیرهروزی به سراغش میآید. او به لاله اشاره میکند که تنها یک بار در سال میروید، در حالی که از اشک او، همچون لاله زاری دائماً میروید. شاعر درباره شمعی صحبت میکند که در کنار او میسوزد و بر او میگرید. ناصح به او نصیحت میکند که اختیار خویش را از دست ندهد و به عشق از طوطی و بلبل درس بگیرد؛ یکی با شیرینی محبت و دیگری با تلخی عشق. در نهایت، شاعر میگوید که باوجود مشکلات، باید امیدوار بود که پس از هر سختی، آسانی و بهاری خواهد بود.
هوش مصنوعی: در سپیدهدم، یک بلبل نالهکنان بر شاخهای میگفت: گل باید برود تا دوباره بهار را ببیند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگیاش لحظهای شاد و باصفا را تجربه کند، ممکن است بدگمانی و سختی روزگار در مدت زمان کوتاهی او را در بر گیرد.
هوش مصنوعی: لاله هر سال فقط یک بار از زمین میروید، اما این عجیب است که من از اشک چشمم هر لحظه باغی از لالهها میسازم.
هوش مصنوعی: شمعی که در کنار من قرار دارد، هر شب تا روز زنده است و بر دل خستهام گریه میکند. این نشان از دلسوزی و یاری است که در کنارم وجود دارد.
هوش مصنوعی: کسی که دلش برای من بسوزد، باید مانند شمع باشد؛ در شبهایی که کنار من نشسته است، باید با تنگی نفس و رنگ زرد صورتش، اشک بریزد.
هوش مصنوعی: ناصح میگوید که یکبار هم که شده، اختیار خود را از دست نده و به این نصیحت توجه کن. اما این advice را به کسی بگو که واقعا اختیار و اراده دارد.
هوش مصنوعی: شیوه عاشقانه را از بلبل بیاموز، زیرا بلبل با عشق و شیرینی زندگی میکند، در حالی که طوطی فقط حرف میزند و تظاهر میکند، بدون آنکه معنای عمیق عشق را درک کند.
هوش مصنوعی: در دل دریای سختی غرق شدهام، اما به خاطر عشق و شوقی که دارم، از امید رسیدن به ساحل بیخبر نیستم. اگر امیدی به رسیدن به ساحل داشتم، شاید به این وضعیت دچار نمیشدم.
هوش مصنوعی: سالها صرف زندگی در کنار خاک کوی تو کردم و عمرم گذشت، اما هیچ کار مهمی از این پیوند به دست نیامد.
هوش مصنوعی: ای بزرگوار! پس از هر دشواری، آسانی وجود دارد. هر بهاری بعد از خودش خزانی دارد و هر خزانی هم بهاری را به دنبال خواهد داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش بوَد یاری و یاری بر کنار سبزه زاری
مهربانان روی بر هم وز حسودان بر کناری
هر که را با دلستانی عیش میافتد زمانی
گو غنیمت دان که دیگر دیر دیر افتد شکاری
راحت جان است رفتن با دلارامی به صحرا
[...]
دلبرا با ما سر پیوند داری یا نداری
راست برگو الله الله راست داری یا نداری
عیب نتوان کرد باید سر به مسکینی نهادن
گر به پیوند چو من شوریده ای سر در نیاری
با تو ما باری به یک دل در میان داریم صد جان
[...]
پادشاهست آنکه دارد در چنین خرم بهاری
ساقیی سرمست و جامی، مطربی موزون و یاری
نوش کن جام صبوح و کوش کز شاخ گلتر
بلبلی هر دم بنالد، بلکه چون بلبل هزاری
چون به دستم باده دادی شیر گیرم کن به شادی
[...]
در زمستان بر امید آنکه باز آید بهاری
عاشق گل را بباید ساختن با نوک خاری
دوستان پرسند کآخر در چه کاری در چه کارم
می گذارم عمر خود را بر امید انتظاری
بارها بار فراقت بردهام بر گردن جان
[...]
چرب و شیرین، نغز و رنگین دل پذیری جان گواری
نوش زنبوری چه سود آوخ که بر من نیش ماری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.