عاشق سوخته دل زنده به جانی دگر است
از جهانش چه خبر، کاو به جهانی دگر است
بس که از خون دلم لاله خونین بشکفت
هر کجا می نگرم لاله ستانی دگر است
ای طبیب! از سر بیمار قدم باز مگیر
چاره ای ساز که بیمار زمانی دگر است
عافیت خواستی از من چو دل من آن نیز
بر سر کوی تو بی نام و نشانی دگر است
حاصل از دوست به جز درد ندارم، لیکن
در دل خلق یقینم که گمانی دگر است
نکته موی میان تو عجب باریک است
هر سر موی بر آن نکته بیانی دگر است
آفتاب ارچه ز اعیان جهان است، ولیک
بر رخ خوب تو او هم نگرانی دگر است
شد به بوسی ز لبت زنده جاوید جلال
کز لطافت لب شیرین تو جانی دگر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و درد درونی خود صحبت میکند. او بیان میکند که دل عاشق و سوختهاش به زندگی دیگری تعلق دارد و از دنیای خود بسیار دلخور است. شاعر به زیبایی لالهها و دردهای ناشی از عشق اشاره میکند و از طبیب میخواهد که به درمان او پردازد. او به این نکته اشاره میکند که در عشق تنها درد را میبیند و هر جا که مینگرد، نشانهای از عشق و زخمهای دلش را مییابد. همچنین به زیبایی معشوقهاش و تاثیر آن بر آفتاب و دیگر زیباییها اشاره میکند، و در نهایت به لطافت لبهای او که جان او را زنده کرده است، تاکید میکند.
هوش مصنوعی: عاشقانی که دلشان سوخته است، مثل کسی هستند که روحی نو و تازه در وجودشان شاداب است. از وضعیت دنیای او چه میدانیم، در حالی که او به دنیای دیگری منتقل شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنجی که در دل دارم، هر جا که مینگرم، گلهای لاله سرخی میبینم که شکفتهاند.
هوش مصنوعی: ای پزشک! از کنار بیمار دور نشو، هر چه زودتر درمانی پیدا کن، چون ممکن است حال بیمار تغییر کند و زمان کمی برای کمک داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر آرامش و راحتی میخواهی، باید بدانی که دل من حالا دیگر در خیابان تو، بدون نام و نشان، فقط در جستجوی توست.
هوش مصنوعی: از دوست چیزی جز درد نصیبم نشده است، اما در دل مردم یقین دارم که نظر آنها چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: نکتهای که در میان موهای تو وجود دارد بسیار ظریف و ریز است؛ هر کدام از موها به نوعی داستان و معنای خاصی را بیان میکنند.
هوش مصنوعی: هرچند خورشید منبع نور و زیبایی در عالم است، اما وقتی به چهره زیبا و دلنواز تو نگاه میکند، احساس نگرانی و تردید دیگری پیدا میکند.
هوش مصنوعی: با بوسهای از لب تو، حیات جاودانی به وجود میآید، زیرا لطافت و شیرینی لب تو روحی تازه و متفاوت را به ارمغان میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاشق سوخته دل زنده به جانی دگر است
زین جهانش چه خبر کو به جهانی دگر است
بس که از خون دلم لاله خونین بشکفت
هر کجا می نگرم لاله ستانی دگر است
ای طبیب، از سر بیمار قدم باز مگیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.