دوش میرفت و آه میکردم
در پی او نگاه میکردم
سرو من میچمید و من خود را
خاک ره چون گیاه میکردم
هردم از خون دیده در پی او
قاصدی را به راه میکردم
ناوک غمزه بر دلم میزد
من دل خسته آه میکردم
شب همه شب ز دود سینه خویش
سرمه در چشم ماه میکردم
خون دل تا به روز میخوردم
ناله تا صبحگاه میکردم
در دل آوردم آن رخ و گویی
یوسفی را به چاه میکردم
گریه میکردم و به حالت خویش
خنده هم گاهگاه میکردم
آفتابم به صبح باز آمد
کانتظارش پگاه میکردم
یافتم عاقبت مهی کاو را
طلبش سال و ماه میکردم
اگر او بازپس نمیآمد
عالمی را سیاه میکردم
گرچه تقصیر ما گذشت از حد
کرمش عذر خواه میکردم
پس ازین وقت توبت است جلال
پیش ازین گر گناه میکردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از دعا زاد راه میکردم
خیری از بهر شاه میکردم
دوش می رفت و آه می کردم
در پی او نگاه می کردم
هر دم از خون دیده در پی او
قاصدی رو به راه می کردم
شب همه شب ز دود سینه خویش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.