اگرچه روز و شبم با تو در خیال خیال
مرا خیال وصالت بِهْ از وصال خیال
اگر خیال آن بود که فرق کنند
میان موی و میانت، زهی خیال خیال
از آن خیال تو مالند چون مرا بر روی
که دیده دست بشوید ز روی مال خیال
تن ضعیف من از هجر بر نهالی درد
کشیده از اثر ضعف چون نهال خیال
ز اشک آب گرفته است رودخانه چشم
چنان که وهم نیابد درو مجال خیال
خیال تو ز خیال جلال بود خیال
مبین خیال جلال و مگر جلال خیال
مکن حدیث کمال و خیال بازی او
ورا خیال کمال و مرا کمال خیال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بس که در نظر آمد مرا خیال خیال
وصال دوست گمان می برد وصال خیال
من ضعیف میانت چو در خیال آرم
بود عیان که خیالی ست در خیال خیال
در آرزوی دهانت دلم چنان تنگ است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.