ز بس که در نظر آمد مرا خیال خیال
وصال دوست گمان می برد وصال خیال
من ضعیف میانت چو در خیال آرم
بود عیان که خیالی ست در خیال خیال
در آرزوی دهانت دلم چنان تنگ است
که جای فکر در او نیست یا مجال خیال
چو روی مالِ خیالت به خون چشم تر است
به خون دیده بشویم روی مال خیال
خیال گفت بپیچ از تن چو مویت
من آن نِیَم که بپیچم سر از مثال خیال
رخ تو هست به چشمم خیال صورت جان
دهان نقطه موهوم گفت خال خیال
قدم ز شوق دو ابروت هر که دید چه گفت
زهی خیال هلال و خهی هلال خیال
خیال بین که مرا هست بر نهالی درد
که بر دهد قد سرو توام نهال خیال
ز حُسن تست خیال مرا هزاران وجه
که از خیال جمالت بود جمال خیال
چه حال شد که خیالت نمی دهد تشریف
شدم خیالی و بنگر که چیست حال خیال
به پرده رفت ز شرم آن خیال یار که گفت
ببین خیال جلال و نگر جلال خیال
همه جلال خیال است در خیال جلال
اگر خیال کمال است در کمال خیال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد خیالات و آرزوهای ناشی از عشق است. شاعر از خیالاتی سخن میگوید که به واسطه عشق به محبوبش در ذهنش شکل میگیرند. او به طور خاص به وصال خیالی با دوستش اشاره میکند و میگوید که در میانه این خیالها، احساس ناتوانی میکند. دلش از آرزوی دیدن محبوب تنگ است و نمیتواند به هیچ چیز دیگر فکر کند.
شاعر به زیباییهای محبوبش و تأثیر عمیق آن بر احساساتش میپردازد و میگوید که این زیباییها تنها در خیال او وجود دارد. او به نمادهای مختلفی چون ابرو و چهره محبوب اشاره میکند و از حالتی که خیالات او را تحت تأثیر قرار داده، سخن میگوید. در نهایت، شاعر به درک این نکته میرسد که همه زیباییها و کمالات، فقط برآمده از خیال او هستند. این شعر، بازتابی از عمق عشق و ارتباطات عاطفی انسان است که در خیال به اوج میرسند.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه به اندازه زیاد در ذهن من تصویر وصال دوست شکل گرفته، گمان میبرم که خود وصال است، حتی اگر فقط خیال باشد.
هوش مصنوعی: من در نظر تو ضعیف و ناتوان هستم، اما وقتی به خیال و تصور میروم، میبینم که تمام آنچه میبینم فقط یک خیال است در دنیای خیالات.
هوش مصنوعی: دل من به شدت مشتاق لبهای توست، به طوری که هیچ طوری برای تفکر یا خیال پردازی باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: وقتی که زیباییهای خیالت در ذهنم میدرخشد، چشمانم پر از اشک میشود. بیایید با این اشکها، زیباییهای خیال را بشوییم و واضحتر ببینیم.
هوش مصنوعی: تصور میگوید که مانند موی تو، خود را از جسم دور کن. من شبیه نَی هستم که میتوانم سر خود را از تصویر خیالت جدا کنم.
هوش مصنوعی: عکس چهرهات در چشمانم به گونهای است که جان تازهای به وجودم میبخشد و آن نقطهی نامشخصی که در لبانت است، همان خال خیال را به یادم میآورد.
هوش مصنوعی: هر کس که از شوق ابروهای تو قدمی برداشت، چه چیزی گفت؟ وای بر خیال هلال و زیبایی خیال هلال.
هوش مصنوعی: به تصورات خود توجه کن که من در دل دردی دارم، دردی که مانند درختی است که قد و قامت تو را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: زیبایی تو، ذهن من را پر از هزاران تصورات کرده است و زیبایی تصوراتم از زیبایی خودت نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: دیگر چطور شده که فکر تو آرامم نمیدهد؟ به خود بیا و ببین حالتِ فکر چگونه است.
هوش مصنوعی: به خاطر شرم آن تصور معشوق، پردهای بر روی خود کشید. او گفت که به زیبایی و شکوه نگاهی بینداز و به جلوههای جذاب آن فکر کن.
هوش مصنوعی: تمام زیبایی و شکوه، تنها یک تصور است و اگر تصوری از کمال وجود داشته باشد، آن نیز جزئی از همان زیبایی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگرچه روز و شبم با تو در خیال خیال
مرا خیال وصالت بِهْ از وصال خیال
اگر خیال آن بود که فرق کنند
میان موی و میانت، زهی خیال خیال
از آن خیال تو مالند چون مرا بر روی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.